شریک همسر برای امور خیر

روزی علی علیه‌السلام وارد خانه شد، دید حسن و حسین علیهماالسلام نزد فاطمه علیهاالسلام گریه می‌کنند. فاطمه زهرا علیهاالسلام گفت: اینها گرسنه‌اند و یک روز است که چیزی نخورده‌اند!

علی علیه‌السلام پرسید: پس این دیگ بر سر آتش چیست؟

گفت: در دیگ، تنها آب است که برای دل خوشی فرزندانم بر سر آتش نهاده‌ام!

علی علیه‌السلام از این ماجرا دلتنگ شد. عبایش را به بازار برد و به مبلغ شش درهم فروخت و با آن غذایی تهیه کرد. وقتی که به خانه باز می‌گشت فقیری به حضرت گفت : آیا کسی در راه خدا وام می‌دهد تا چند برابر گردد؟ علی علیه‌السلام همه آن خوراکی را به او داد، چون به خانه رسید، فاطمه علیهاالسلام پرسید: یا علی! چیزی برای رفع گرسنگی بچه‌ها بدست آوردی؟

گفت: آری، ولی همه آنها را به بینوایی دادم.

فاطمه علیهاالسلام گفت: چه خوب کردی، تو همیشه توفیق کار خیر می‌یابی!

علی علیه‌السلام برای اقامه نماز از منزل خارج شد. در راه شخصی را دید که می‌خواست شترش را بفروشد و آن را به علی علیه‌السلام پیشنهاد کرد.

حضرت فرمود: پولی ندارم. گفت: به تو فروختم تا هر وقت پولی یافتی به من باز دهی.

علی علیه‌السلام آن شتر را به 60 درهم خرید و حرکت کرد. ناگهان شخصی رسید و عرض کرد: یا علی! این شتر را به من بفروش.

علی علیه‌السلام فرمود: به چه قیمتی می‌خری؟

گفت: 120 درهم.

حضرت شتر را داد و پول را گرفت، نیمی از آن پولها را به صاحب شتر داد و نیمی دیگر را برای خود برداشت.

در این وقت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید و ماجرا را از علی علیه‌السلام شنید.

حضرت فرمود: یا علی! فروشنده جبرئیل و خریدار میکائیل بود. این در عوض آن وامی بود که به فقیر داده بودی. (1)

همراهی با شوهر

«قالت فاطمة: روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا أبا الحسن ان کنت فی خیر کنت معک و ان کنت فی شر کنت معک». (2)؛

جانم فدای جان تو باد و هستیم سپر هستی تو باد. ای اباالحسن، در خوبیها همراه با توام و در سختی‏ها نیز در کنار تو.

پینوشت:

(1) کشف الاسرار، ج 1.

(2) نهج ‏الحیاة، ص 147، ح 75؛ الکوکب الدری، ج 1، ص 196.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا