حکمت توحید (در خطبه فدکیه)

اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی ما اَنْعَمَ: سپاس خدای را بر آنچه انعام کرد،

وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ: و او را شکر برای آنچه الهام کرد،

وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ: و حمد و ثنا به خاطر آنچه پیشکش فرمود،

مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَءَها: از عموم نعمتهایی که آغاز کرد،

وَ سُبُوغ آلاءِ اَسْداها: و مواهب بیکرانی که به ما ارزانی داشت،

وَ تَمام مِنَنٍ والاها: و عطایای پیاپی که ما را مشمول آن کرد،

جَمَّ عنِ الْاِحْصاءِ عَدُدَها: نعمتهایی که از شماره بیرون است تعدادشان،

وَ نَای عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها: و قابل جبران نیست زمانشان،

وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراکِ اَبَدُها: و خارج از ادراک است انتهایشان،

وَنَدَبَهُمْ لِاِسْتِزادَتِها بِالُّشکْرِ لِاِتِّصالِها: و بندگان را فراخواند برای شکرشان تا افزون و مستمر سازد مواهبشان،

وَاسْتَحْمدَ اِلَی الْخَلائِق بِاِجْزالِها: و خلایق را به حمد فراخواند برای تکمیلشان،

وَ ثَنّی بالنَّدبِ الی اَمْثالِها: و آنان را تشویق کرد برای به دست آوردن همانندشان،

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللّه: و شهادت می‌دهم که معبودی نیست جز خدا،

وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ: یکتاست و شریکی نیست برای او،

کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها: کلمه‌ای که قرار داد اخلاص را به عنوان تأویل آن،

وَ ضَمَّنَ الْقُلُوب مَوْصُولَها: و دلهای مشتاق گره خورده است با آن،

وَ اَنارَ فِی الْفِکْرِ مَعْقُولَها: و پرتوافکن گشته در اندیشه دلایل عقلی آن،

الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأبْصارُ رُؤْیتُهُ: خدایی که غیر ممکن گشته است با این چشمها دیدن او،

وَ مِنَ اْلاَلْسُنِ صِفَتُهُ: و با زبان بیان کردن صفات او،

وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیفِیتُهُ: و با اندیشه‌ها درک چگونگی و کیفیت او.

حکمت آفرینش جهان و انسان

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَی‏ءٍ کانَ قَبْلَها: اشیاء (جهان و موجودات) را ابداع نمود بی آنکه چیزی پیش از آن وجود داشته باشد،

وَ اَنْشَأَها بِلا اِحْتِذاء اَمثِلَةٍ اِمْتَثَلَها: و همه‏ آنها را پدید آورد بی آنکه الگو و نمونه‌ای قبل از آن باشد،

کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ: آنها را ایجاد کرد با قدرتش،

وَ ذَرَئَها بِمَشیتِهِ: و آنها را بیافرید با اراده‌اش،

مِنْ غَیرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلی تَکْوینِها: بی آنکه نیازی داشته باشد به آفرینش آنها،

وَ لا فائِدةٍ لَهُ فی تَصْویرِها: و یا فایده‌ای برایش داشته باشد صورت بندی آنها،

اِلّا تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ: جز برای برقرار کردن حکمتش،

وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ: و هشدار و آگاهی بر طاعتش،

وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ: و آشکار کردن قدرتش،

وَ تَعَبُّداً لِبَرِیتِهِ: و عبودیت خلایقش،

وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ: و عزّت بخشیدن به دعوتش،

ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ: سپس پاداش مقرر داشت برای طاعتش،

وَوَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیتِهِ: و عقاب مقرر داشت برای معصیتش،

زیادَةً لِعبادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ: و رهایی بخشید بندگان را از نقمتش،

وَ حیاشَةً لَهُمْ اِلی جَنَّتِهِ: و سوق داد آنان را به سوی بهشتش.

دعوت از مادر به خداگرایی

مشرکین مکه، زنان و مردان جاهل عرب پس از تابش خورشید رسالت دست به بدترین تبلیغات و مخالفتهای عملی با پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه وآله و مؤمنین زدند و لذا انواع فشارهای اقتصادی و روانی به خانواده پیامبر تحمیل می‌گشت و دروغگویان بی پروا و بت پرستان بی ایمان، دعوت الهی رسول خدا را تکذیب می‌نمودند. حضرت خدیجه‏ علیهاالسلام، نگران آینده بود و تنهائی پیامبر صلی الله علیه وآله، نگران مصیبت‌ها بود و چگونگی مقابله با انواع تهاجمات قریش، دلتنگ و مضطرب نشسته بود که صدای دلنوازی او را آرامش بخشید، فاطمه زهرا علیهاالسلام در شکم مادر به دلداری مادر پرداخت و فرمود:

“قالت: یا أُمَّاهُ لا تَحْزَنی وَ لا تَرْهَبِی فَاِنّ اللَّهَ مَعَ أَبِی”؛ مادرجان! اندوهگین و مضطرب نباش زیرا پروردگار جهانیان یار و یاور پدرم رسول اللّه‏ صلی الله علیه وآله می‌باشد.

شهادت به یگانگی خدا در بدو تولد

در قسمتی از روایت مفضّل بن عمر، از امام صادق علیه‌السلام آمده است: هنگامی که فاطمه علیهاالسلام متولد شد… فرمود:

“اشهد ان لا اله الا الله، و ان ابی رسول الله سید الانبیاء، و أن بعلی سید الأوصیاء، و ولدی سادة الاسباط، ثم سلمت علیهن و سمت کل واحدة منهن باسمها”(1) ؛

شهادت می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، و پدرم رسول خدا، سید و سرور پیامبران، و شوهرم سرور اوصیا، و پسرانم، سادات و سروران اسباط و نوادگان هستند.

سپس بر آنان (خانمهایی که در اطرافش بودند) سلام گفت و هر یک را به نام خواند.

خداگرایی فاطمه در سنین کودکی

روزی که حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفت، حضرت زهرا علیها السلام پدر را بغل می‌کرد و به دور پدر می‌چرخید و می‌پرسید:

“قالت: یا أَبَةُ أَینَ اُمّی”؛ پدرجان! مادرم کجاست؟

جبرئیل علیه‌السلام فرمود: یا رسول اللّه! سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه‌های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می‌کند.

وقتی این بشارت را حضرت زهرا علیهاالسلام شنید، فرمود:

“قالت: اِنَّ اللَّهَ هُوَالسَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ اِلَیهِ السَّلامُ”؛ به درستی که خدا حقیقت سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی اوست.(2)

سنگریزه هایی که به غذای خوش طعم مبدل شدند

امام حسن و امام حسین علیه‌السلام سه روز بود که چیزی از خوراکی نخورده بودند، از گرسنگی بی تاب شده، از مادر غذا طلب کردند. چون در خانه چیزی برای خوردن نبود، لذا فاطمه زهرا علیهاالسلام آنان را به بهانه‌ای تسلی داده که جد بزرگوارتان می‌آید و چیزی برایتان می‌آورد. باز آنان ناراحتی می‌کردند به حدی که حضرت دلگیر شد و اشکش جاری گردید. برخاسته قدری سنگ ریزه جمع نمود، در دیگی ریخت و رویش آب کرد، سر دیگ را نیز پوشانده، آتش در زیر آن روشن نمود تا به جوش آید و به فرزندانش فرمود: صبر کنید طعام بار گذاشته‌ام، هنوز پخته نشده است. ایشان بیرون می‌رفتند و بعد از زمانی می‌آمدند و به مادر می‌گفتند: اگر آن غذا پخته است برایمان بیاور. حضرت فاطمه علیها السلام می‌فرمود: هنوز خام است، ساعتی صبر کنید تا پخته شود. در این هنگام امام حسن علیه‌السلام بر سر دیگ رفته و سرپوش را برداشت و گفت: ای مادر! اگر پخته یا خام است، قدری برای ما بردار تا بخوریم. فاطمه علیهاالسلام کاسه را برداشت و فرمود: عجب که پخته باد! چون بر سر دیگ آمد مشاهده کرد طعامی در کمال خوبی و خوشبوئی است. پس از آن برداشت و نزد فرزندان گذاشت آنان مشغول خوردن شدند. فاطمه زهرا علیهاالسلام برخاست و وضو تازه نمود و نماز شکر به جای آورد و چون این خبر به پیامبر صلی الله علیه وآله رسید، فرمود: الحمدلله، تو ای فاطمه! چنان هستی که در ذریه انبیاء و اولیاء سابق بوده. (3)

پینوشت:

(1) بحارالانوار، ج 43، ص 3، ح 1.

(2) نهج الحیاة، ص 222،ح 130.

(3) فضائل الزهراء، ص 100.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا