خواستگاران فاطمه (س)
عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، به عزم خواستگاری نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند. عبدالرحمن عرض کرد: ای رسول خدا! اگر فاطمه علیهاالسلام را به همسری من در آوری حاضرم یک صد شتر سیاه با چشمانی آبی و بارهایی از پارچههای کتان اعلای مصری به همراه ده هزار دینار پول مهریهاش کنم! عثمان عرض کرد: با توجه به امتیازی که من بر عبدالرحمن از جهت پیش قدمی و سابقه بیشتر در اسلام دارم، حاضرم همین مهریه را بپردازم. پیغمبر صلی الله علیه و آله از سخن آنان سخت خشمناک شد و برای آن که به آنها بفهماند من به مال شما علاقهای ندارم و داستان ازدواج فاطمه علیهاالسلام داستان خرید و فروش و مبادله ثروت نیست، بلکه امری است خدایی، مشتی سنگ ریزه برداشته و به طرف عبدالرحمن پاشید و فرمود: تو خیال میکنی من بنده پول و ثروتم، که بوسیله ثروت خود بر من فخر و مباهات میکنی و میخواهی بوسیله پول ازدواج را بر من تحمیل کنی؟ در نقل ابن شهر آشوب به دنبال آن آمده که آن سنگریزهها را وقتی پیش عبدالرحمن ریخت به صورت مرجان و جواهرات قیمتی در آمد، که هر یک از آنها به اندازه قیمت تمام ثروت او بود. پیامبر بدین وسیله به او فهماند که احتیاجی به این پولها ندارند.(1) .
امام رضا علیهالسلام از پدران بزرگوارش، از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام روایت میکند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای علی! عدهای از بزرگان قریش مرا در مورد فاطمه علیهاالسلام سرزنش کرده و گفتند: ما فاطمه را از تو خواستگاری کردیم و موافقت ننمودی و او را به علی علیهالسلام دادی. به آنان گفتم: به خدا سوگند، من به نظر شخصی خودم او را به همسری علی در نیاوردم، بلکه خداوند با ازدواج شما مخالفت و با ازدواج علی علیهالسلام موافقت فرمود. جبرئیل بر من نازل شده و گفت: ای محمد! همانا خداوند عزوجل میفرماید: اگر علی علیهالسلام را نمیآفریدم برای دخترت فاطمه همتا و همسری در روی زمین وجود نداشت، از آدم گرفته تا بعدتر از او. (2) .
تنها علی (ع) کفو فاطمه (س)
از جمله شرایط تشکیل خانواده، تناسب و کفو بودن عروس و داماد با یکدیگر است و بدون مراعات این مسأله مهم عرفی و شرعی، زندگی مشترک آتی برای زوجین ممکن است لذت، شیرینی، صفا و صمیمیت نداشته باشد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام، با آن مقام عصمت و کمالات بی نظیرش، کفو و همتایی جز مولای متقیان نداشت و هیچ شخص و شخصیتی به استثنای آن حضرت، صلاحیت این مقام منیع و ارزشمند را نداشته است.
در این زمینه روایاتی آمده است، که اینک توجه شما را به چند حدیث از آنها جلب میکنم:
– قال رسول اللَّه صلی اللّه علیه و آله: «ابشرک یا عماه! ان اللَّه ایدنی بسید الوصیین فجعله کفوا لفاطمة ابنتی» (3).
پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در مورد شأن و عظمت مولای متقیان علی علیهالسلام خطاب به عمویش عباس فرمودند: مژده باد بر تو ای عمو! خداوند مرا به وجود سرور اوصیا (علی علیهالسلام) کمک کرد و او را کفو و همتای دخترم فاطمه علیهاالسلام قرار داد.
– عن ابی عبداللَّه علیهالسلام: «لولا أن اللَّه خلق امیرالمؤمنین لفاطمة ما کان لها کفو علی الارض». (4)
حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: اگر این نبود که خداوند امیرالمؤمنین علیهالسلام را برای فاطمه علیهاالسلام آفریده است، در روی زمین کفو و همتایی برای او پیدا نمیشد.
– قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: «هبط علی جبرئیل فقال: یا محمد! إن اللَّه جل جلاله یقول: لو لم اخلق علیا لما کان لفاطمة ابنتک کفو علی وجه الارض آدم فمن دونه». (5) .
چون پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله شنیدند بعضیها از این که آن حضرت خواستگاری آنان را در مورد حضرت فاطمه علیهاالسلام نپذیرفته ناراحتند، فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت ای محمد! خداوند میفرماید: اگر علی علیهالسلام را نمیآفریدم، برای دخترت فاطمه علیهاالسلام همتایی در روی زمین پیدا نمیشد، خواه آدم و یا سایر مردم بعد از او.
– عن النبی صلی اللَّه علیه و آله: «یا فاطمة! إن اللَّه امرنی فانکحتک اقدمهم سلماً و اکثرهم علماً، و اعظمهم حلماً، و ما زوجتک الا بامر من السماء، اما علمت انه اخی فی الدنیا و الاخرة» (6) .
پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله پس از ازدواج فاطمه علیهاالسلام با امیرالمؤمنین به او فرمودند: یا فاطمه! خداوند به من دستور داد تا تو را به ازدواج شخصی درآورم که ایمانش به من از همه کس جلوتر است و علم او بر دیگران افزون و حلم و بردباریش بزرگتر. این را بدان که ازدواج تو با علی به امر خدا بود، زیرا علی علیهالسلام در دنیا و آخرت برادر من است.
در مجموع از این احادیث استفاده میکنیم که مقام و منزلت حضرت فاطمه علیهاالسلام بی نظیر است و تنها کفو و همتای وی برای زندگی مشترک، مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است و اگر خداوند علی علیهالسلام را نمیآفرید، کسی شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشت.
مراسم خواستگاری
علی علیهالسلام وارد منزل شد، سلام کرد و در حضور پیامبر نشست و از خجالت سرش را به زیر انداخت. پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت را شکست و فرمود: یا علی! گویا برای حاجتی نزد من آمدهای که از اظهار آن خجالت میکشی؟ عرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم و به برکت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! اکنون موقع آن شده که برای خودم همسری انتخاب کنم، اگر صلاح میدانید که دخترت فاطمه علیهاالسلام را به عقد من درآوری سعادت بزرگی نصیب من شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله که در انتظار چنین پیشنهادی بود، صورتش از سرور و شادمانی برافروخته شد و فرمود: صبر کن تا از فاطمه اجازه بگیرم. پیامبر صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیهاالسلام رفت و فرمود: دخترم! علی را به خوبی میشناسی، برای خواستگاری تو آمده است، آیا اجازه میدهی تو را به عقدش در آورم؟ خدا از آسمان اجازه عقد فرموده است. فاطمه علیهاالسلام از خجالت سکوت کرد و چیزی نگفت. (7) پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت او را علامت رضایت دانست و به نزد علی علیهالسلام آمد و با لبی خندان فرمود: یا علی! برای عروسی چیزی داری؟ (8)
رضایت و تسلیم نسبت به رسول الله
روزی که علی علیهالسلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام نزد رسول الله صلی الله علیه و آله رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله بدون آنکه جواب شتابزدهای دهد و یا همچون آداب و رسوم جاهلیت هیچ حق اظهار نظری برای دختر خود قایل نشود، زهرای مرضیه علیهاالسلام را فراخواند و موضوع خواستگاری پسر عمویش را با وی مطرح کرد تا با مشورت وی پاسخی سنجیده داده شود.
فاطمه علیهاالسلام، پیش از آنکه نظر خود را بیان کند به پدر احترام کرده، پرسید:
پدرجان! نظر شما چیست؟
رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «اذن الله فیه من السماء»؛ خداوند از آسمان اجازه فرمود.
در این هنگام زهرای بتول علیهاالسلام با قلبی لبریز از عشق و ارادت فرمود:
«رضیت بما رضی الله لی و رسوله» (9)؛
خشنودم به آنچه خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند.
و در سخنی دیگر، توحید، نبوت و امامت را در افق نگاه خود مطرح ساخته فرمود:
«رضیت بالله ربا و بک یا ابتاه نبیا و بابن عمی بعلا و ولیا» (10) ؛
خشنودم که خدا پروردگار من است و تو ای پدر! پیامبر من و پسر عمویم علی علیهالسلام شوهر و امام من است. احترام فاطمه علیهاالسلام به سخنان پدر در صحنههای مختلف زندگانی او احساس میشد و نشان روشنی از تسلیم آگاهانه و هوشیارانه وی بود. از این رو در عرصههای گوناگونی این جمله را به پدر عرض میکرد که:
«یا رسول الله! انت اولی بماتری» (11) ؛
ای رسول خدا! شما از من سزاوارتری که اظهارنظر کنی.
پرهیز از ارزشهای دروغین در ازدواج
در امر مقدس ازدواج که پایه تربیت انسانهای کامل است، نباید به ارزشهای دروغین و آداب و رسوم ناروا و ناپسند توجه نمود بلکه سلامت جسم و جان و دین دختر و پسر را باید اساس پذیرش قرار داد.
بزرگان قبائل و سرمایهدارانی با باورهای زشت مادی و جاهلی، از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله خواستگاری نمودند، ولی جواب منفی شنیدند.
پیامبر و فاطمه علیهاالسلام در شرایطی به ازدواج امام علی علیهالسلام پاسخ مثبت دادند که نه سرمایهای داشت و نه باغ و زمین و اموالی فراهم آورده بود.
در این ازدواج مقدس، توجه فاطمه علیهاالسلام به ارزشهای معنوی و سلامت و عصمت همسر آیندهاش بود.
وقتی صبح عروسی پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید:
«کیف رأیت زوجک؟»؛
دخترم! شوهرت را چگونه دیدی؟
پاسخ داد:
«یا ابة خیر زوج» (12) ؛
ای پدر! بهترین شوهر دیدم.
پینوشت:
(1) مناقب، ج 3 ص 345.
(2) فاطمه زهراء شادمانی دل پیامبر، ص 126؛ بحار الانوار، ج 43، ص92.
(3) عوامل، ج 11، ص 278.
(4) بحار الانوار، ج 43، ص 97، ح 6؛ جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 156؛ عوالم، ج 11، ص281.
(5) بحار الانوار، ج 43، ص 92- 93، ح 3؛ جلاء العیون شبر، ج 1، ص 156.
(6) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 227.
(7) بنابر روایتی دیگر فرمود: “خشنودم به آنچه که خدا و پیامبر او برای من رضایت دادند”. باز بنابر روایتی دیگر فرمود: “ای رسول خدا! تو از من سزاوارتری که اظهار نظری کنی”.
(8) بحارالانوار، ج 43 ص 127.
(9) مناقب، ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ احقاق الحق، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.
(10) احقاق الحق، ج5، ص117 و273؛ بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.
(11) بحارالانوار، ج43، ص99؛ تفسیر البرهان، ج4، ص247؛ کتاب عوالم، ج11، ص283.
(12) ریاحین الشریعة، ج 1، ص 101؛ بحارالانوار، ج 43، ص 133.