خطبه فدکیه
خطبه زهرا و استیضاح خلیفه
زهرا علیهاالسلام در برابر پافشاری خلیفه در غصب فدک، تصمیم گرفت در حضور مسلمانان و در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله او را استیضاح نماید و حق خویش را اثبات و توطئه را افشا نماید، و برای این منظور همراه گروهی از بانوان خاندان خود به مسجد آمد و در خطبهای بسیار فصیح و شیوا حقایق را بیان فرمود، خطبه زهرا علیهاالسلام در این مجلس روشنگر واقعیاتی است که بلافاصله پس از وفات پیامبر در جامعه اسلامی رخ داده است. خطبه و محاجه زهرا علیهاالسلام هم بیانگر فضیلت بانوی بانوان و علم و عصمت الهی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است و هم نشان دهنده بازیهای سیاسی برای غصب خلافت و محروم و منزوی کردن امیر مؤمنان علی علیهالسلام و هم گزارشگر رفتار امت پس از پیامبر و نافرمانی و سستی آنان در اجرای اوامر الهی و دستورات پیامبر صلی الله علیه و آله.
خطبه زهرا علیهاالسلام از مستندترین و معتبرترین روایاتی است که شیعیان بر آن اتفاق دارند و بسیاری از علماء و دانشمندان اهل تسنن نیز همه یا قسمتهایی از آن را نقل کردهاند، و یا در مؤلفات خود به آن اشاره نموده آن را معتبر شمردهاند. و مؤلف کتاب «ریاحین الشریعه» 17 نفر از آنان را نام میبرد.
ترسیمی از کیفیت ورود حضرت زهرا به مسجد
در شرایطی که ابوبکر و عمر به همراه مهاجرین و انصار، مجلس مهمی در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله تشکیل داده بودند و مشغول قدرت نمایی در مقابل خانه فاطمه علیهاالسلام بودند که در فاصله چند قدمی بود، ناگهان درِ خانه فاطمه علیهاالسلام باز شد و بانوی با عظمت اسلام در حالی که عدهای از زنان گرداگرد آن حضرت بودند وارد مسجد شده بسوی جمعیت پیش آمدند.
منظره جداً عجیب بود و مردم همه اختیار از کف داده بودند و فقط این را فهمیدند که راه باز کنند تا ببینند چه پیش میآید.
دختر پیامبر سر مبارک را با پوشش کامل پوشانیده بود و لباس سراسری روی لباسها پوشیده بود. از شدت غم و ناراحتی جسمی، قامت حضرت راست نبود و لباس حضرت به زمین کشیده میشد و گاهی لباس زیر پای حضرت میرفت. راه رفتن فاطمه علیهاالسلام همه را به یاد پیامبر صلی الله علیه و آله میانداخت که شباهتی تمام به حرکت آن حضرت داشت.
اولین اقدامی که شاید تا آن روز سابقه نداشت آن بود که فوراً بین زنان و مردان پردهای زده شد و حضرت با زنان همراه در آنسوی پرده قرار گرفتند و روی زمین نشستند.
تأثیر عجیب آه فاطمه در مردم
مردم از دیدن این مناظر به شدت منقلب شدند و منتظر جرقهای بودند که این انقلاب درونی را ظهور دهد.
ناگهان صدای فاطمه علیهاالسلام را شنیدند که آهی جانسوز کشید که با همان آه همه مردم به گریه درآمدند و مجلس برخود لرزید و همه منقلب شدند.
شدت گریه بقدری بود که حضرت مدتی طولانی صبر کرد تا مردم ساکت شدند و هیجانشان آرام گرفت. حضرت خواست سخنان خود را آغاز کند که با شنیدن چند کلمه بار دیگر مردم به گریه درآمدند، و حضرت آنقدر صبر کرد تا مردم کاملاً آرام شدند و حضرت سخنان خود را آغاز کرد.
متن خطبه و ترجمه آن
در اینجا خطبه را از کتاب معتبر «احتجاج طبرسی» نقل میکنیم:
عبداللَّه بن حسن مثنّی- نواده امام مجتبی علیهالسلام- از پدران گرامی خویش علیهمالسلام نقل میکند: هنگامی که ابوبکر و عمر بر آن شدند که فدک را حتما از فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به فاطمه علیهاالسلام رسید، مقنعه خود را بر سر بست و چادر را بر خود فروپیچید، و در میان گروهی از بستگان و بانوان خاندانش حرکت کرد. لباس و پوشش او چنان بلند بود که هنگام راه رفتن دامن لباس زیر پایش قرار میگرفت، و راه رفتنش کاملا شبیه راه رفتن رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بود. و (در مسجد) بر ابوبکر وارد شد و او در میان گروهی از مهاجرین و انصار و سایر مردم قرار داشت، (همراهان) برای زهرا علیهاالسلام پردهای آویختند و آن گرامی نشست، آنگاه دردمندانه نالهای کرد که همه از ناله او به گریستن پرداختند و مجلس پر خروش و منقلب شد، زهرا علیهاالسلام اندکی ساکت ماند تا مردم آرام گرفتند و هیجانشان فروکش کرد، آنگاه سخن را به حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر آغاز نمود، و مردم دوباره به گریه درآمدند، و چون آرام شدند به سخن خویش ادامه داد، و فرمود:
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی ما أَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُکْرُ عَلی ما أَلْهَمَ، وَالثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَداها، وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها وَ نَأی عَنِ الْجَزاءِ أَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراکِ أَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزادَتِها بِالْشُکْرِ لِاتِّصالِها، وَاسْتَحْمَدَ اِلَی الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها. وَ ثّنی بِالنَّدْبِ اِلی اَمْثالِها»؛
«ستایش ویژه خداست بر آنچه انعام فرمود. و سپاس سزای اوست بر آنچه الهام نمود، و ثنا و تحیت او را است بر آنچه از قبل عطا فرمود؛ از انواع نعمتهای عام و شاملی که بدون سابقه (و حقی و طلبی از سوی کسی) خود آنها را آغاز کرد، و عطایای گوارائی که به احسان و نیکی مرحمت کرد، و کمال منتها و نعمتهایی که استمرار بخشید، نعمتهایی که شمار آن از شماره بیرون است، و مدت و سرانجام آن از پاداش و تلافی کردن دور است، و نهایت آن را نمیتوان ادراک کرد، و مردم را برای افزودن نعمت به شکرگزاری فراخوانده است که دوام و افزایش نعمت با شکرگزاری پیوند و ارتباط دارد، و از آفریدگان به بزرگی نعمتها ستایش خواست، و با فراخواندن به نظایر آن نعمتها تجدید نعمت فرمود (و نعمتی دوباره بخشید»).
«وَ اَشْهَدُ أَنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمةٌ جُعِلَ الْاِخْلاصُ تَأْویلَها وَ ضَمِنَ الْقُلُوبُ مُوْصُولَها، وَ أَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولُها، أَلْمُمْتَنَعُ مِنَ الْاَبْصارِ رُؤْیتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیفِیتُهُ، اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَییءٍ کانَ قَبْلَها، وَ أنْشَأها بِلَا احْتِزاءِ أَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِه، وَ ذَرَأَها بِمَشِیتِه مِنْ غَیرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلی تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلَّا تَثْبیتاً لِحِکْمَتِه، وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِه، وَ إظْهاراً لِقُدْرَتِه، تَعَبُّداً لِبَرِیتِه وَ إِعْزازاً لِدَعْوَتِه، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِه، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیتِه، ذِیادَةً لِعِبادِه مِنْ نِقْمَتِه، وَ حَیاشَةً لَهُمْ إِلی جَنَّتِه»؛
«و گواهی میدهم که خدائی جز اللَّه نیست، یکتاست که شریکی ندارد، و این گواهی کلمه توحیدی است که اخلاص حقیقت آنست، و دلها معنای آن را در بر دارد، و مفهوم آن در اندیشه میدرخشد، خداوندی که چشمها نمیتواند او را ببیند، و زبانها نمیتواند او را توصیف کند، و تصورها نمیتواند چگونگی او را دریابد، اشیاء را پدید آورد نه از چیزی که پیش از آنها باشد، و آنها را خلق کرد بی آنکه نمونههایی را الگو قرار دهد، آنها را به قدرت خویش هستی بخشید، و به خواست و مشیت خود بیافرید، بدون آنکه به ایجاد آنها نیازی داشته باشد، و بدون آنکه در پدید آوردن آنها برایش سود و فائدهای باشد، جز به جهت استوار داشتن حکمتش و هشدار و آگاهی دادن به طاعتش و آشکار ساختن قدرتش، تا آفریدگانش را به بندگی و عبادت خود وادارد و دعوت خویش را عزت و چیرگی بخشد، پس آنگاه پاداش را بر اطاعت خویش قرار داد، و کیفر را بر نافرمانی خود مقرر داشت تا بندگانش را از خشم و عذاب خود دور سازد، و آنان را به سوی بهشت خود سوق دهد».
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنِ ابْتَعَثَهُ، إذِ الخَلائِقُ بِالغَیبِ مَکْنُونَةَ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةً، وَ بِنَهایةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةً، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِما یلِی الْاُمُورَ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْمَقْدُورِ، إِبْتَعَثَهُ اللَّهُ إِتْماماَ لِأَمْرِه، وَ عَزیمَةً عَلی إمْضاءِ حُکْمِه، وَ إِنْفاذاً لِمَقادیرِ حَتْمِه، فَرَأَی الْاُمَمَ فِرَقاً فی أَدْیانِها، عُکَفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِأَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها، فَأَنارَ اللَّهُ بِأَبی مُحمَّدٍ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ القُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلی عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایةِ، فَأَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوایةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمایةِ، وَ هَداهُمْ اِلی الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلی الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ اِلَیهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتیارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ، وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الغَفارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبارِ، صَلَّی اللَّهُ عَلی اَبی نَبِیه وَ اَمینِه، وَ خِیرَتِه مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیه، وَالسَّلامُ عَلَیهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُه»؛
«و گواهی میدهم که پدرم محمّد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست، که او را برگزید پیش از آنکه به رسالت بفرستد، و نامگذاری کرد (و او را محمّد نامید) پیش از آنکه برگزیند، و انتخاب نمود پیش از آنکه به نبوت مبعوث فرماید، در وقتی که آفریدگان در حجاب غیبت پنهان، و در پرده ترسها و هولها پوشیده و مستور و با نهایت نیستی همراه بودند، زیرا خدای متعال به پی آمد امور دانا، و به پیش آمد روزگاران مسلط و آگاه، و به جای و هنگام مقدرات عارف و آشنا بود. خداوند او را برانگیخت تا فرمانش را به پایان برد، و اجرای دستورش را پا برجا دارد، و تقدیرات محتومش را عملی سازد، پس پیامبر صلی الله علیه و آله امتها را مشاهده کرد که در ادیان خویش فرقه فرقه اند، و (برخی) معتکف بر آتش خویشند، و (برخی) پرستشگر بتهای خود، و منکر خدای متعالند با آنکه او را میشناسند، پس خدای متعال به وسیله پدرم محمد صلی الله علیه و آله تاریکیهای آنان را روشن ساخت، و مشکلات و مجهولات دلها را بر طرف کرد، و چشمها را از غبار حیرتها و شبهات جلا داد، و آن گرامی در میان مردم به هدایت قیام فرمود، و آنان را از گمراهی نجات داد، و از کوری رهانده بصیرت بخشید، و آنان را به دین استوار راهنمائی کرد، و به صراط مستقیم فراخواند، سپس خداوند او را به سوی خویش برد و قبض روح فرمود با مهربانی و به اختیار خود پیامبر صلی الله علیه و آله و با شوق و ایثار از جانب او، و اینک محمد صلی الله علیه و آله از رنج این دنیا در آسودگی است، و پیرامون او را فرشتگان نیکوکار فراگرفتهاند، و قرین رضوان و خشنودی پروردگار آمرزنده و در جوار پادشاه مقتدر است، خداوند بر پدرم درود فرستد که پیامبر او و امین او و منتخب او از آفریدگان و برگزیده اوست، و سلام و رحمت و برکات خداوند بر او باد».
آنگاه زهرا علیهاالسلام به اهل مجلس رو کرد و فرمود:
«اَنْتُمْ عِبادَ اللَّهِ نُصُبُ اَمْرِه وَ نَهْیه، وَ حَمَلَةُ دینِه وَ وَحْیه، وَ أُمَناءُ اللَّهِ عَلی أَنْفُسکُمْ وَ بُلَغائُهُ اِلی الأُمَم، زَعیمُ حَقٍّ لَهُ فیکُمْ، وَ عَهْدٌ قَدَّمَهُ اِلَیکُمْ، وَ بَقِیةٌ اسْتَخْلَفَها عَلَیکُمْ، کِتابُ اللَّهِ النَّاطِقُ، وَ الْقُرْآنُ الصَّادِقُ، وَالنُّورُ السَّاطِعُ، وَ الضِّیاءُ الّلامِعُ، بَینَةٌ بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةٌ سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیةٌ ظَواهِرُهُ، مُغْتَبَطَةٌ بِه أَشْیاعُهُ قائِداً اِلی الرِّضْوانِ أَتْباعَهُ، مُؤَدٍّ إِلی النجَّاةِ اسْتِماعُهُ، بِه تُنالُ حُجَجُ اللَّهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَّذرَةُ، وَ بَیناتُهُ الْجالِیةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَالصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَالزَّکاةَ تَزْکِیةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ. وَالصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَالْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَالْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَالْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَالصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْأَجْرِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَینِ وَقایةً مِنَ السَّخَطِ، وَصِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساةً فِی الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَالْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ، وَالوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفَرَةِ، وَ تَوْْفِیةَ المَکائیلِ وَالْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ، وَالنَّهْی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ الِّلَعْنَةِ، وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ ایجاباً بِالْعِفَّةِ، وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیةِ، فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه وَ لا تَمُوتُنَّ اِلَّا وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اَطیعُوا اللَّهَ فیما اَمَرَکُمْ بِه وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنَّهُ اِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»؛
«شما ای بندگان خدا! نمایندگان امر و نهی اویید، و حاملان دین و وحی او، و امانتداران الهی بر خویشتن، و رسانندگان (دین خدا) به امتهای دیگر، در میان شماست زعیم و نگهبان حقی از طرف خدا، و عهد و پیمانی که قبلاً از شما گرفته، و بازماندهای که بر شما خلیفه و جانشین ساخته است، و او کتاب ناطق خدا، و قرآن صادق، و نور فروزان، و روشنی درخشان است که بینشهای او واضح و روشن، و روشها و خصلتهای او پیدا و آشکار، و ظواهر او تابناک است، به واسطه او پیروانش مورد رشک و غبطه دیگرانند، و پیروی کنندگان خود را به سوی بهشت رضوان رهبری میکند، و شنودنش نجات بخش است، و به وسیله او میتوان به حجتهای نورانی خدا، و واجبات بیان شده او، و محرمات ممنوعش، و دلایل روشنش، و برهانهای کافیش، و فضیلتهای مطلوبش (مستحبات)، و رخصتهای بخشیده اش (مباحات)، و دستورات دینیش که بر بندگان نوشته شده و لازم است، دست یافت. پس خداوند ایمان را برای پاک ساختن شما از شرک قرار داد، و نماز را برای برکنار داشتن شما از تکبر، و زکات را برای پاکی نفس و افزایش در روزی، و روزه را برای استوار داشتن اخلاص، و حج را برای تقویت بنیان دین، و عدل را برای به دست آوردن دلها، و اطاعت از ما اهل بیت را برای برقراری نظام امت، و امامت و پیشوائی ما را برای در امان ماندن از تفرقه، و جهاد را برای عزت و سربلندی اسلام، و صبر و شکیبائی را جهت کمک برای رسیدن به پاداش و ثواب الهی، و امر به معروف را برای رعایت مصلحت عمومی، و نیکی به پدر و مادر را برای جلوگیری از خشم الهی، و صله و رسیدگی به خویشاوندان را برای طول عمر و افزایش نفرات، و قصاص را برای حفظ خونها، و وفای به نذر را جهت دستیابی به آمرزش و مغفرت، و کامل پرداختن پیمانه ها و وزنها (اجتناب از کم فروشی) را برای تبدیل نقص و کمی به افزونی و برکت، و نهی از شرابخواری را برای پاک داشتن از پلیدی، و خودداری از تهمت زنا به افراد را برای برکناری از لعنت، و ترک دزدی را برای دستیابی به عفت و پاکدامنی. و خداوند شرک را حرام کرد تا نسبت به ربوبیت و پروردگاری او اخلاص ورزند، پس در پیشگاه خدا پرهیزکار باشید آن طور که شایسته پرهیزکاری در پیشگاه اوست، و بکوشید که حتماً با اسلام از دنیا بروید (زندگیتان چنان نباشد که به هنگام مرگ نامسلمان بمیرید)، و خدا را در آنچه به آن فرمانتان داده و از آن نهیتان فرموده اطاعت کنید، همانا فقط بندگان دانشمند خدا از او خوف و خشیت دارند».
آنگاه فرمود:
«اَیهَا النَّاسُ اعْلَمُوا: اِنَّی فاطِمَةُ وَ اَبی مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عُوْداً وَ بَدْواً وَ لا أَقُولُ ما أَقُولُ غَلَطاً، وَ لا أَفْعَلُ ما أَفْعَلُ شَطَطاً، «لَقَدْ جائَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسَکُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیکُمْ بِالْمُؤْْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (1) فَاِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبی دُونَ نِسائِکُمْ، وَ أَخا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمِ الْمَعْزی اِلَیهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ، فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ صادِعاً بِالنِّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ آخِذاً بِأَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلی سَبیلِ رَبِّه بِالْحِکْمَةِ وَالْمُوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یجُفُّ الْاَصْنامَ، وَ ینْکُثُ الْهامَ، حَتَّی انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلّوُ الدُّبُرَ، حَتَّی تَفَرَّی الَّلیلُ عَنْ صُبْحِه، وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِه، وَ نَطَقَ زَعیمُ الدّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ، وَ طاحَ وَشیظُ النِّفاقِ وَ انْحلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَالشِقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ، وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةُ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةُ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةُ الْعَجْلانِ وَ مُوْطِیءُ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرَقَ، وَ تَقْتاتُونَ القِدَّ، أَذِلَةً خاسِئینَ، تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمْ النَّاسُ مِنْ حُولِکُمْ، فَأَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بَعْدَ اللَّتَیا وَ التی وَ بَعْدَ أَنْ مُنِی ببَهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ، کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفاهَا اللَّهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیطانِ، أَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَذَفَ أَخاهُ فی لَهَواتِها فَلا ینْکَفِیءُ حَتَّی یطَأَ جَناحَها بِأَخْمُصِه، وَ یخْمِدَ لَهَبَها بِسَیفِه مَکَدوْداً فی ذاتِ اللَّهِ، مُجْتَهِداً فی أَمْرِ اللَّهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ، سَیداً فی اَوْلِیاِء اللَّهِ، مُسْتَمِرّاً ناصِحاً، مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَ أَنْتُمْ فی رِفاهِیةٍ مِنَ الْعَیشِ وادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصْونَ بِنَا الدَّوائِرَ وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ وَ تَفِرُّونَ مِنَ القِتالِ، فَلَمَّا اخْتارَ اللَّهُ لِنَبِیه دارَ أَنْبِیائِة وَ مَأْوی أَصْفِیائِه ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الأَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ أَطَلَعَ الشَیطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرِزِه هاتِفاً بِکُمْ فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِه مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاخِطینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدکُمْ خِفافاً، وَ أَحْمَشَکُمْ فَأَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیرَ إِبِلِکُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیرَ مَشْرَبِکُمْ، هذا وَ الْعَهْدُ قَریبٌ وَالْکُلْمُ رَحیبٌ وَالْجُرْحُ لَمَّا ینْدَمِلْ، وَالرَّسُولُ لَمَّا یقْبَرْ، إِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ! «أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لِمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ»؛ (2)
«ای مردم! بدانید که من فاطمهام و پدرم محمّد صلی اللَّه علیه و آله، دوباره میگویم و نخست نیز گفتم، و آنچه میگویم نادرست نمیگویم و آنچه انجام میدهم بر خلاف حق انجام نمیدهم، «هر آینه پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که رنج شما بر او ناگوار، و خواهان کثرت شما مسلمانان است، و بر مؤمنان دلسوز و مهربان میباشد»، پس اگر نسب و نسبت او را بجوئید و او را بشناسید در مییابید که او پدر من است نه پدر زنان شما، و برادر پسر عموی من است (3) نه مردان شما، و نسبت به خویشی با او چه نیکوست. صلی اللَّه علیه و آله. رسالت را ابلاغ کرد در حالی که آشکارا انذار میفرمود و بیم میداد، و از مسلک و روش مشرکان روی بر میتافت، و میانشان را میزد، و گلویشان را میفشرد، و به راه پروردگارش با حکمت و موعظه نیکو دعوت مینمود، بتها را میشکست و سرها را میافکند، تا گروه آنان منهزم شد و پشت کردند و فرار نمودند، تا سینه شب شکافته شد و صبح نمایان گردید، و حقیقت خالص روشن و تابان گردید، و پیشوای دین سخن گفت و دهان شیاطین لال گردید، و اوباش منافق نابود شدند، و گره کفر و سرکشی باز شد، و شماها کلمه توحید «لا اله الّا اللَّه» به دهان آوردید به تبعیت و همراهی افراد معدودی از سپیدرویان روزه دار (اهل بیت علیهمالسلام). و شما بر پرتگاه سقوط به گودال آتش قرار داشتید، و چنان خوار و ناتوان بودید که جرعهای برای آشامنده و فرصتی برای طمع کننده محسوب میشدید، و آتش حقیری برای کسی که بخواهد شتابان شعله ای برگیرد و به آن اعتنایی ندارد، و پایمال قدمها میبودید، آب باران آمیخته به بول و سرگین شتران را میآشامیدید و پوست چهار پایان را میخوردید. ذلیلان مطرودی بودید که همواره هراس داشتید مردم از اطراف، شما را بربایند و بر شما دست تجاوز بگشایند. پس آنگاه خدای متعال به وسیله محمّد صلی الله علیه و آله شما را نجات بخشید. بعد از آنکه پیامبر سختی و مصائب بسیار تحمل کرد و بعد از آنکه با جنگجویان دلاور و گرگهای عرب و سرکشان یهود درگیر شد که هرگاه آتش جنگی بر میافروختند خداوند آن را خاموش میساخت، یا شیطان سر بر میداشت، یا گروهی از مشرکان دهان میگشودند برادر خود (علی علیهالسلام) را در دهان ایشان میافکند، و او تا بال و پر دشمن را پایمال قدم خویش نمیساخت و آتش ستیزه آنان را با شمشیر خویش سرد و خاموش نمیکرد (از نبرد) باز نمیگشت. در حالی که در راه خدا تن به مشقت و سختی میداد، در اجرای فرمان خدا کوشا، به رسول خدا صلی الله علیه و آله مقرب و نزدیک، در میان اولیاء خدا سید و سرور بود، دامن همت بر کمر میزد (برای پیامبر و دین) خیرخواهی میکرد، میکوشید، زحمت میکشید، در راه خدا به سرزنش سرزنش کننده ای اعتنا نداشت، و شماها در رفاه زندگی میکردید و آسوده و شادمان و در امنیت بودید، و پیش آمدهای ناگوار را بر ما چشم میداشتید، و خبرهای بد را انتظار میکشیدید، و از مبارزه با دشمن سر بر میتافتید، و از نبرد میگریختید! تا آنگاه که خداوند برای پیامبرش سرای پیامبران و جایگاه برگزیدگانش را اختیار فرمود (پیامبر رحلت کرد) در میان شما خار کینه نفاق آشکار شد، و ردای دین فرسوده گردید، و ساکت گمراهان گویا گشت، و گمنام ترین اراذل سر برآورد، و شتر باطل پیشگان به صدا درآمد و در میان شما دم برافراشت، و شیطان از سوراخ خویش سر برون کرد و شما را ندا داد و دید دعوتش را اجابت میکنید، و فریبش را میپذیرید، پس آنگاه شما را تحریک کرد و دریافت شتابان به سویش میروید، و شما را برافروخت و مشاهده کرد به آسانی به فرمانش خشمگین میشوید، پس آنگاه شتر دیگران را داغ زدید و تصاحب کردید، و به آبشخور دیگران درآمدید (خلافت را که در آن حقی نداشتید غصب کردید)، و این چنین کردید در حالی که هنوز از زمان پیامبر چیزی نگذشته بود، و هنوز ما از خستگی مصیبت نیاسوده و زخم ما التیام نیافته بود، و رسول خدا هنوز به خاک سپرده نشده بود، و با حیله سازی و به بهانه اینکه از فتنه میترسیم (این چنین کردید و خلافت را غصب نمودید در حالی که مصداق آیه قرآن هستید که میفرماید): آگاه باشید که در فتنه سقوط کردند و همانا دوزخ در بر گیرنده کافران است».
«فَهَیهاتَ مِنْکُمْ، وَ کَیفَ بِکُمْ وَ أَنّی تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ، أُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ أَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، وَ زَواجِرُهُ لایحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ أَمْ بِغَیرِه تَحْکُمُونَ؟ «بِئْسَ لِلْظَّالِمینَ بَدَلاً» (4) «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ» (5) ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلَّا رَیثَ أَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتُها، وَ یسْلَسَ قِیادُها، ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها، وَ تُهَیجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیطانِ الْغَوِی، وَ إطْفاءِ اَنْوارِ الدّینِ الْجَلِی، وَ إِهْمالِ السُّنَنِ النَّبِی الصَّفِی، تَشْرَبُونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءِ وَ تَمْشُونَ لِاَهْلِه وَ وَلَدِه فِی الْخَمْرَةِ وَ الضَّراءِ، وَ یصْبَرُ مِنْکُمْ عَلی مِثْلِ حَزِّ الْمُدی وَ وَخْزِ السِّنانِ فِی الْحَشا، وَ أَنْتُمْ الْآنَ تَزْعَمُونَ أَنْ لا اِرْثَ لَنا، «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیةِ تَبْغُونَ»(6) «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یوقِنُونَ» (7) أَفَلا تَعْلَمُونَ؟ بَلی قَدْ تَجَلّی لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیةِ أَنّی ابْنَتُهُ. أَیهَا الْمُسْلِمُونَ أَأُغْلَبُ عَلی إِرْثی!! یابْنَ أَبی قُحافَةَ! أَفی کِتابِ اللَّهِ تَرِثُ أَباکَ وَ لا أَرِثُ أَبی؟ «لَقَدْ جِئْتَ شَیئاً فَرِیاً» (8) ، أَفَعَلی عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ إذْ یقُولُ: «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُدَ» (9) ، وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ یحیی بْْنِ زَکَرِیا إذْ قالَ: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِّیاً یرِثُنی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ» (10)، وَ قالَ: «وَ اُولُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ» (11) وَ قالَ: «یوصیکُمُ اللَّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ» (12)، وَ قالَ: «إِنْ تَرَکَ خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلی الْمُتَقینَ» (13) ، وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لا حُظْوَةَ لی وَ لا أَرِثُ مِنْ أَبی، وَ لا رَحِمَ بَینَنا، أَفَخَصَّکُمُ اللَّهُ بِآیةٍ أَخْرَجَ أَبی مِنْها؟ أَمْ هَلْ تَقُولُونَ: أَنَّ اَهْلَ مِلَّتَینِ لا یتَوارَثانِ؟، أَوَلَسْتُ أَنَا وَ أَبی مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِه مِنْ أَبی وَابْنِ عَمّی؟ فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یوْمَ حَشْرِکَ، فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ، وَالزَّعیمُ مُحَمَّدٌ، وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا ینْفَعُکُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ، وَ «لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌ» (14) ، وَ «سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یأْتیهِ عَذابٌ یخْزیهِ وَ یحِلُّ عَلَیهِ عَذابٌ مُقیمٌ» (15)
«پس شگفتا از شما، شما را چه شده است؟ و به کجا رو میآورید؟ در حالی که کتاب خدا در میان شماست، و امورش پیدا و دستوراتش درخشان، و نشانهایش تابان، و نهیهایش آشکار و فرمانهایش روشن است، و شما آن را پس پشتتان افکنده اید، آیا میخواهید کتاب خدا را نپذیرید؟ و یا به غیر آن حکم کنید؟ «عوض بدی است برای ستمکاران- که به جای قرآن چیز دیگری را قانون خویش قرار دهند-»، «و هر کس جز اسلام دینی برگزیند از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است».
سپس درنگ نکردید به قدری که سرکشی این مرکب (خلافت که غصب کرده اید) فروکش کند و مهار کردنش آسان شود و (هنگامی که بر آن مسلط شدید) شروع به برافروختن آتش فتنه کردید، و لهیب آن را دامن میزنید، و دعوت شیطان گمراه را در خاموش کردن انوار دین تابناک و واگذاشتن سنتهای پیامبر برگزیده اجابت میکنید، و کار خود را (در غصب خلافت و فدک) وارونه جلوه داده تظاهر میکنید که قصد سوئی ندارید، و با اهل بیت و فرزند پیامبر به خدعه و نیرنگ رفتار میکنید، و بر اموری از اعمال شما شکیبائی میشود که همچون زخم کارد و جراحت نیزه کشنده و دردناک است، و اینک شما میپندارید که ارثی برای ما نیست، «آیا قانون و داوری جاهلیت را میخواهید؟ و چه کسی در حکم و داوری از خدا نیکوتر است برای کسانی که (به خدا و دین او) یقین دارند».
آیا نمیدانید؟ آری برای شما همچون آفتاب نیمروز روشن است که من دختر پیامبرم.
ای مسلمانان! آیا (درست است که) ارثیه مرا به زور از من بگیرند؟
ای پسر ابی قحافه (ابوبکر)! آیا در کتاب خدا چنین آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟! همانا چیز بسیار زشتی آورده ای»، آیا عمداً کتاب خدا را ترک کرده و آن را پس پشت افکنده اید؟ آنجا که میفرماید: «سلیمان از پدرش داود ارث برد»، و در داستان یحیی بن زکریا میفرماید: «زکریا گفت خدایا از نزد خودت به من وارثی عنایت کن که از من و آل یعقوب ارث ببرد».
و میفرماید: «در کتاب خدا برخی از خویشان (در میراث) سزاوارتر از برخی دیگرند» (16)
و میفرماید: «خداوند شما را در مورد (میراث) فرزندانتان سفارش میکند که سهم پسر دو برابر دختر است».
و میفرماید: «اگر (محتضر) مالی باقی گذاشته است (لازم است) وصیتی به نیکی برای پدر و مادر و نزدیکان بنماید و این تکلیفی بر حق و سزاوار است برای پرهیزکاران».
و شما میپندارید مرا منزلتی نیست و ارثی از پدرم به من نمیرسد، و قرابتی میان من و پدرم وجود ندارد! آیا خدا شما را به آیه ای ویژگی بخشیده که پدرم را از حکم آن آیه خارج ساخته است؟
یا در مورد من و پدرم میگوئید: اهل دو دین هستند و از هم ارث نمیبرند؟
آیا من و پدرم اهل یک دین نیستیم؟ یا شما به احکام خاص و عام قرآن از پدرم و پسر عمویم (امیر مؤمنان علی علیه السلام) داناتر هستید؟!
اینک (ای ابوبکر) خلافت و فدک، مهار شده و مهیا ارزانی تو باد و آن را بگیر که در روز حشر و قیامت تو را ملاقات خواهد کرد، پس در آن هنگام خداوند نیکو داوری است و محمّد نیکو زمامدار و سرپرستی، و وعده گاه رسیدگی به اعمال تو قیامت است، و به هنگام رستخیز باطل پیشگان زیان خواهند کرد، و آنگاه است که پشیمان شوید و پشیمانی برایتان سودی نخواهد داشت، و «برای هر خبری جایگاهی است» و «در آینده در مییابید که بر چه کسی عذابی فرود میآید که خوارش سازد و عذابی پایدار بر او واقع میشود».
آنگاه زهرا علیهاالسلام به سوی انصار رو کرد و فرمود:
«یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ المِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ، ما هذِهِ الْغُمَیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟! أَما کانَ رَسُولُ اللَّهِ «صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه»، أَبی یقُولُ: «أَلْمَرْءُ یحْفَظُ فی وَلَدِه»؟ سَرْعانَ ما أَحْدَثْتُمْ، وَ عَجْلانَ ذا إِهالَةً، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما أُحاوِلُ، وَ قَوَّةٌ عَلی ما أَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ، أَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ «صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه»؟ فَخَطْبٌ جَلیلٌ اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ وَ اسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ أَظْلَمَتِ الْاَرْضُ لِغَیبَتِه، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِه، وَ اُکِدَّتِ الْآمالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ أُضیعَ الْحَریمُ، وَ أُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِه، فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الکُبْری، وَالمُصیبَةُ العُظْمی لا مِثْلَها نازِلَةٌ وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ، أَعْلَنَ بِها کِتابُ اللَّهِ جَلَّ ثَناؤهُ فی أَفْنیتِکُمْ وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبَحِکُمْ، یهْتَفُ فی أَفْنِیتِکُمْ هِتافاً وَ صُراخاً وَ تَلاوَةً وَ أَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِأَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِه، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ: «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابَکُمْ وَ مَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللَّهَ شَیئاً وَ سَیجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ». (17)
اَیهاً بَنی قَیلَةَ، ءَأُهْضَمُ تُراثَ أَبی؟ وَ أَنْتُمْ بِمَرْئی مِنّی وَ مَسْمَعٍ، وَ مُنْتَدی وَ مَجْمَعٍ، تَلْبِسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمُلُکُمْ الْخِبْرَةُ، وَ أَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَالْعُدَّةِ، وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمْ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ أَنْتُمْ مُوصُوفُونَ بِالْکَفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیرِ وَالصَّلاحِ، وَ النُخْبَةُ الَّتِی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلِ الْبَیتِ، قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبَهَمَ، لا نَبْرَحُ أَوْ تَبْرَحُونَ نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتَّی اِذا دارَتْ بِنا رُحَی الْاِسْلامِ، وَ دَرَّ حَلَبُ الأَیامِ، وَ خَضَعَتْ ثُغْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الْأِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ، فَأَنّی حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ وَ أَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْاِعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْاِقْدامِ وَ أَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الایمانِ؟ بُؤْساً لِقَوْمٍ «نَکَثُوا أَیمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ، أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (18) أَلا وَ قَدْ أَری أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ اِلی الخَفْضِ وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالبَسْطِ وَالْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضَّیقِ بِالسَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَیتُمْ وَ دَسَعْتُمْ الَّذی تَسَوَّغْتُمْ، فَـ«إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِی حَمیدٌ» (19) أَلا وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلی مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخُذْلَةِ الَّتی خامَرَتْکُمْ، وَالْغَدْرَةِ الَّتی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَلکِنَّها فَیضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الغَیظِ، وَ خَوَرُ الْقَناةِ وَ بَثَّهُ الصِّدْرِ وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ نَقِبَةَ الخُفِّ باقِیةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنَّارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِ «نارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةِ، الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی الْاَفْئِدَةِ» (20) فَبِعَینِ اللَّهِ ما تَفْعَلُونَ، وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ» (21) وَ أَنَا ابْنَةُ «نَذیرٍ لَکُمْ بَینَ یدَی عَذابٍ شَدیدٍ» (22) ، فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ «وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ» (23)
«ای گروه بزرگان و یاوران دین، و نگاهبانان اسلام! این سستی شما در حق من و این خوابزدگی شما در مورد دادخواهی من چیست؟ آیا پدرم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نمیفرمود: «حق و احترام هر فرد را در فرزندش نیز باید مراعات کرد؟» چه زود کارها دگرگونه گردید و چه با شتاب عوض شد، در حالی که توانائی کاری که به عهده تان میگذارم (رفع ظلم و گرفتن حق من) را دارید و بر آنچه میخواهم و قصد کردهام (مبارزه با غاصبان) نیرومندید، آیا میگویید محمّد صلی الله علیه و آله مرد؟! آری این مصیبتی بسیار بزرگ است که شکست و سستی آن فراگیر، و از هم گسیختگی آن دامنه دار، و اصلاح و جبران آن گسسته و از دست رفته است، و زمین از غیبت پیامبر تاریک، و آفتاب و ماه بی فروغ و ستارگان پراکنده و آرزوها پایمال، و کوهها فرو افتاده شد، و حامی و یاور تباه گردید، و حرمت و احترام به هنگام درگذشت او از دست رفت، و به خدا سوگند آن بلائی بزرگ و مصیبتی عظیم بود که بلائی و فاجعه ای همانند آن نیست، کتاب خدای متعال که صبح و شام در خانههایتان با صدای بلند و الحان گوناگون خوانده میشود از آن خبر داده است، و پیش از آن نیز آنچه بر پیامبران و رسولان الهی واقع شده قرار دارد (و گواه بر این) حکم قطعی و فرمان حتمی است که «محمّد جز رسولی نیست که پیش از او رسولانی بوده اند، آیا اگر بمیرد یا کشته شود به عقب بر میگردید- (به اسلام پشت کرده و به جاهلیت قبلی خود باز میگردید؟)- و هر کس به عقب برگردد به خدا هیچ زیانی نمیرساند و خداوند به زودی سپاسگزاران را- (که قدر نعمت هدایت و اسلام را میدانند و با استقامت بر آن عملا شکر میکنند و آن را پاس میدارند)- پاداش خواهد داد».
شگفتا ای فرزندان قَیلَه، آیا میراث پدرم به ستم از من گرفته شود و شما میبینید و میشنوید و حضور دارید و جمعید؟ و دادخواهی من به همه شما میرسد و از جریان ستمدیدگی من همه آگاهید، و شما نفرات و آمادگی دارید، و وسایل و نیرو در اختیارتان هست، و اسلحه و سپر نزد شماست، دعوتم به شما میرسد و اجابت نمیکنید، و فریادم را میشنوید و به فریادم نمیرسید، در حالی که شما به دلیری موصوف و به خیر و صلاح معروفید، و نخبگانی هستید که انتخاب گشته اید، و برگزیدگانی که برای ما اهل بیت برگزیده شده اید. با عرب جنگیدید و سختی و مشقت را تحمل کردید، و با گروهها نبرد نمودید و دلیران را دفع کردید، و همواره ما فرمان میدادیم و شما اطاعت میکردید، تا آسیای اسلام به وسیله ما به گردش درآمد، و روزگار پر رونق و برکت شد، و شرک سر تسلیم فرود آورد، و شعله دروغ فروکش کرد و آتش کفر سرد شد، و دعوت فتنه و آشوب آرامش گرفت، و نظام دین برقرار گردید. پس چگونه پس از روشن شدن (ماجرا) سرگردان ماندهاید، و پس از آشکار شدن (حق) آن را پوشیده میدارید، و پس از ورود به کار، سرباز میزنید، و پس از پذیرش ایمان شرک میورزید؟! بدا به حال گروهی که «پس از پیمان بستن سوگندهاشان را شکستند، و برای اخراج پیامبر کوشیدند، و آنان ابتدا تعدّی و تجاوز نسبت به شما را آغاز کردند، آیا از آنان میترسید؟ پس خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر ایمان دارید».
همانا میبینم که به رفاه و آسایش روی آورده اید، و کسی را که به رتق و فتق امور سزاوارتر است (امیر مؤمنان علی علیهالسلام را) از حکومت دور کرده اید، و راحتی را برگزیده اید، و از سختی به نعمت و گشایش رسیدهاید، به همین جهت آنچه را نگه میداشتید افکندهاید و آنچه را به آسانی نوشیده بودید قی کرده اید، پس (بدانید که) «اگر شما و همه ساکنان زمین کافر شوید- به خدای متعال زیانی ندارد- و خداوند بی نیازی ستوده است».
آگاه باشید که من گفتم با آنکه میدانم سستی و دست باز داشتن از یاری ما با وجود شما آمیخته و مکر و بی وفائی بر دلهای شما چیره گشته است، ولکن گفتار من جوششی از اندوه نفس و تسکینی بر هیجان خشم، و به جهت کندی اسلحه (ناتوانی و بی یاوری) و برای گشودن غصههای درونی، و نیز اتمام حجتی از پیش بر شماست (که بعداً نگوئید نمیدانستیم و غافل بودیم)، اینک شتر خلافت ارزانی شما، بر آن سوار شوید در حالی که پشتش زخم و پایش سائیده و فرسوده است (مرکب راهوار و سالمی برایتان نخواهد بود) و بدنامی آن برایتان باقی میماند و از خشم خدای جبّار و ننگی ابدی داغ و نشان دارد، و به «آتش برافروخته خداوند» متصل و پیوسته است، «آتشی که بر دلها شعله میکشد»، و آنچه انجام میدهید خدا میبیند، «و به زودی ستمگران در مییابند که به کجا بازگشت میکنند»، و من دختر «پیامبر بیم دهنده از عذابی شدید هستم»، پس عمل کنید که ما نیز عمل میکنیم، «و منتظر باشید که ما نیز انتظار میبریم».
فاجابها ابوبکر و قال: یا بنت رسول الله، لقد کان ابوک صلی الله علیه و آله و سلم بالمومنین عطوفاً کریماً، (و) رؤوفا رحیما، و علی الکافرین عذاباً الیماً و عقاباً عظیماً، ان عزوناه وجدناه اباک دون النساء، و اخا الفک دون الأخلاء، آثره علی کل حمیم، و ساعده فی کل امر جسیم، لا یحبکم الا سعید، و لا یبغضکم الا شقی بعید، فانتم عترة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم الطیبون، والخیرة المنتجبون، علی الخیر ادلتنا، و الی الجنه مسالکنا، و انت- یا خیرة النساء و ابنه خیر الانبیاء- صادقه فی قولک، سابقه فی وفور عقلک، غیر مردودة عن حقک، و لا مصدودة عن صدقک.
والله ما عدوت رای رسول الله، و لا عملت الا باذنه، و ان الرائد لا یکذب اهله، و انی اشهد الله، و کفی به شهیدا، انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: «نحن معاشر الانبیاء لا نورث ذهبا و لا فضة و لا دارا و لا عقارا، و انما نورث الکتاب والحکمه والعلم والنبوة. و ما کان لنا من طعمه فلولی (فلاولی، یا: فلو الی) الامر بعدنا ان یحکم فیه بحکمه.»
و قد جعلنا ما حاولته فی الکراع والسلاح، یقاتل بها المسلمون، و یجاهدون الکفار، و یجالدون (یجادلون) المرده الفجار، و ذلک باجماع من المسلمین، لم انفرد به وحدی، و لم استبد بما کان الرای عندی، و هذه حالی و مالی، هی لک (و) بین یدیک، لا نزوی عنک، و لا ندخر دونک، و انت سیدة امه ابیک، والشجرة الطیبه لبنیک، لا ندفع ما لک من فضلک، و لا نوضع (لا یوضع) من فرعک و اصلک، حکمک نافذ فی ما ملکت یدای، فهل ترین انی اخالف فی ذلک اباک صلی الله علیه و آله و سلم؟
سپس ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله، پدرت نسبت به مؤمنین بسیار با عاطفه و بزرگوار بود و رؤوف و مهربان، و نسبت به کافران (به منزله) عذاب دردناک و عقاب بزرگ بود. اگر بخواهیم نسب او را جستجو کنیم در مییابیم که او پدر توست نه پدر زنهای دیگر، و برادر شوهر و مونس تو (علی علیه السلام) بود نه برادر سایر دوستان، هم او که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را بر تمام خویشاوندان با محبت مقدم داشت، و در هر امر بزرگی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همراهی مینمود. و دوست نمیدارد شما را مگر کسی که سعادتمند باشد، و دشمن نمیدارد شما را مگر کسی که شقاوتمند و بدبخت باشد، پس شما عترت پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله و برگزیدگان و منتخب خداوند، و راهنمایان ما بر خوبیها و راه های ما به سوی بهشت هستید. و تو ای برگزیده زنان و دختر بهترین پیامبران! در گفتار خود راستگو، و در وفور عقل و درایت پیشگام هستی، و نباید از حقت منع شوی، و کسی نباید مانع سخن راست و حق شما گردد.
به خدا سوگند، من از نظر پیامبر صلی الله علیه و آله تجاوز نکردم، و جز به اذن و اجازه او عمل ننمودم، و جلودار و پیش قراول هیچگاه به اهل خود دروغ نمیگوید، و من خدا را گواه میگیریم- و شهادت خدا کفایت میکند- که شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمود: «ما طائفه پیامبران، برای کسی طلا و نقره و خانه و زمین به ارث نمیگذاریم، بلکه تنها کتاب و حکمت و دانش و نبوت را به ارث میگذاریم، و هر چیز قابل استفاده از ما بجا ماند، از آن ولی امر بعد از ماست و او به هر شکل که صلاح دید میتواند عمل کند.»
و ما درآمد آنچه را که شما قصد دارید، برای تهیه اسب و جنگ افزار قرار دادیم، تا مسلمانان بتوانند به وسیله آن جنگ کنند و با کفار به جهاد برخیزند، و با شورشگران و متمردان فاسق، برخورد نمایند. و این کار به اجماع و اتفاق نظر مسلمین صورت گرفت، و من به تنهایی این کار را نکردم و مستبدانه به رأی خود عمل ننمودم، این است موجودی و مال من که پیشکش شما، و در اختیار شما باشد، و آن را از شما دریغ نمیکنیم و بدون اجازه شما ذخیره نمیکنیم. تو سرور امت پدرت، و شجره طیبه برای فرزندانت میباشی، منکر فضیلت تو نیستیم، و از اصل و فرع شما کم نمیگذاریم (کم نباید گذاشت)، حکم شما در اموال متعلق به من نافذ است آیا به نظر شما من در این مسأله (فدک) با پدر بزرگوارت مخالفت میکنم؟
فقالت علیهاالسلام: سبحان الله! ما کان ابی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عن کتاب الله صادفاً، و لا لاحکامه مخالفاً، بل کان یتبع اثره و یقفو (یقتفی) سوره، افتجمعون الی الغدر؟ اعتلالا علیه بالزور والبهتان؟ و هذا بعد وفاته شبیه بما بغی له من الغوائل فی حیاته، هذا کتاب الله حکماً عدلاً و ناطقاً فصلاً، یقول: (یرثنی و یرث من آل یعقوب.) (24) (و یقول): (و ورث سلمیان داود.) (25)
فبین- عزوجل- فیما وزع من الاقساط، و شرع من الفرائض و المیراث، و اباح من حظّ الذکران و الإناث ما ازاح به علة المبطلین، و ازال التظنی (التظنن) والشبهات فی الغابرین، کلا (بل سولت لکم انفسکم امرا، فصبر جمیل، و الله المستعان علی ما تصفون.) (26)
سپس حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: سبحان الله! هیچ گاه پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله از کتاب خدا اعراض نمیکرد و با احکام آن مخالفت نمینمود، بلکه از آن تبعیت مینمود و دنباله رو سورههای آن بود، آیا همه جمع شده اید که خیانت کنید؟ در حالی که با حرف باطل و تهمت (به پیامبر صلی الله علیه و آله) دلیل میآورید؟ و این خیانتی که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله میکنید، شبیه همان توطئههایی است که در زمان حیاتش داشتید، این کتاب خداست که داوری است عادل، و سخنگویی است که حق را از باطل جدا میکند، که میفرماید:«(خدایا! فرزندی به من بده که) وارث من و خاندان یعقوب باشد» (و نیز میفرماید): «و سلیمان از داوود، ارث برد». و خداوند- عزوجل- آنجا که سهمهای ارث را توزیع کرده و فرائض و میراث را تشریع و سهم مردان و زنان را بازگو نموده، شبهات و توجیه های دروغگویان را برطرف، و گمانها و شبهات را در آینده، زایل و باطل ساخته است، اینچنین نیست که شما میگویید، «بلکه هواهای نفسانی اینچنین برای شما آراسته است، و باید صبر نمود، صبری جمیل و پسندیده، و خداوند در مورد آنچه شما توصیف میکنید، یاور ماست».
فقال (لها) ابوبکر: صدق الله و صدق رسوله، وصدقت ابنته، انت معدن الحکمة، و موطن الهدی و الرحمة، و رکن الدین، و عین الحجه، و لا ابعد صوابک، و لا انکر خطابک، هولاء المسلمون بینی و بینک، قلّدونی ما تقلدت، و باتفاق منهم اخذت ما اخذت، غیر مکابر و لا مستاثر و هم بذلک شهود.
پس ابوبکر به آن حضرت خطاب کرد و گفت: خدا و رسول خدا و دخترش راست میگویند. تو معدن حکمت، و جایگاه هدایت و رحمت، و رکن دین، و سرچشمه حجت خدا هستی. سخن درست تو را نادرست نمیدانم، و خطابه ات را منکر نیستم. این مسلمانها شاهد و قاضی بین من و تو باشند، هم اینها بودند که قلاده خلافت را به گردن من انداختند، و من نیز با اتفاق نظر همین مسلمانها آن را گرفتم، بدون اینکه بزرگ منشی و تکبر نموده و بخواهم خود را بر دیگران مقدم بدارم. و این مسلمانان، همه بر این مطلب شاهد هستند.
فالتفتت فاطمه علیهاالسلام الی الناس و قالت: معاشر المسلمین، المسرعة الی قیل (قبول) الباطل، المغضیة (المفضیة) علی الفعل (القبیح) الخاسر، (افلا یتدبرون القرآن، ام علی قلوب اقفالها؟) (27) کلا، بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم، فاخذ بسمعکم و ابصارکم، و لبئس ما تاولتم، و ساء ما به اشرتم، و شر ما منه اغتصبتم (اعتضتم)، لتجدن والله محمله ثقیلا، و غبه وبیلا، اذا کشف لکم الغطاء، و بان ما ورائه (من الباساء و) الضراء، و بدا لکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون، (و خسر هنالک المبطلون.) (28)
آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم نمود و فرمود: ای جمعیت مسلمانان که به سرعت به طرف گفتههای (پذیرش) باطل شتافتید، و بر کارهای (زشت) و زیانبار، چشم روی هم میگذارید، «آیا در قرآن تدبر و ژرف اندیشی نمیکنید؟ یا اینکه بر دلهای (شما) قفل زده شده است؟» نه چنین است، بلکه کارهای زشتی که کردید بر دلهایتان زنگار زده، و چشم و گوشتان را گرفته است، و چه بد تأویل و توجیه نمودید، و به چه چیز بدی اشاره کردید، و بد غصب نمودید (چه بد عوضی گرفتید)، به خدا سوگند حمل آن را سنگین، و عاقبتش را وخیم خواهید یافت، آن هنگام که پردهها کنار میروند و (گرفتاریها و سختیهای) پشت پرده ظاهر، و چیزهایی که گمان نمیکردید، از ناحیه پروردگارتان برای شما آشکار میگردد، «کسانی که راه باطل را طی میکردند در آنجا زیان میبرند.»
ثم عطفت علی قبر النبی صلی الله علیه و آله و سلم (29)
قَدْ كانَ بَعْدَكَ اَنْباءٌ وَهَنْبَثَةٌ – لَوْ كُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَكْثِرِ الْخُطَبُ، اِنَّا فَقَدْ ناكَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها – وَ اخْتَلَّ قَوْمُكَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لا تَغِبُ، وَ كُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَةٌ – عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الْاَدْنَینِ مُقْتَرِبُ، اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوى صُدُورِهِمُ – لمَّا مَضَیتَ وَ حالَتْ دُونَكَ التُّرَبُ، تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنا – لَمَّا فُقِدْتَ وَ كُلُّ الْاِرْثِ مُغْتَصَبُ، وَ كُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یسْتَضاءُ بِهِ- عَلَیكَ تُنْزِلُ مِنْ ذِى الْعِزَّةِ الْكُتُبُ، وَ كانَ جِبْریلُ بِالْایاتِ یؤْنِسُنا- فَقَدْ فُقِدْتَ وَ كُلُّ الْخَیرِ مُحْتَجَبُ، فَلَیتَ قَبْلَكَ كانَ الْمَوْتُ صادِفُنا- لَمَّا مَضَیتَ وَ حالَتْ دُونَكَ الْكُتُبُ، ثم انكفأت علیهاالسلام…
سپس آن حضرت رو به سوى قبر پیامبر كرد و فرمود:
بعد از تو خبرها و مسائلى پیش آمد، كه اگر بودى آنچنان بزرگ جلوه نمى كرد.
ما تو را از دست دادیم مانند سرزمینى كه از باران محروم گردد، و قوم تو متفرّق شدند، بیا بنگر كه چگونه از راه منحرف گردیدند.
هر خاندانى كه نزد خدا منزلت و مقامى داشت نزد بیگانگان نیز محترم بود، غیر از ما.
مردانى چند از امت تو همین كه رفتى، و پرده خاك میان ما و تو حائل شد، اسرار سینه ها را آشكار كردند.
بعد از تو مردانى دیگر از ما روى برگردانده و خفیفمان نمودند، و میراثمان دزدیده شد.
تو ماه شب چهارده و چراغ نوربخشى بودى، كه از جانب خداوند بر تو كتابها نازل مى گردید.
جبرئیل با آیات الهى مونس ما بود، و بعد از تو تمام خیرها پوشیده شد.
اى كاش پیش از تو مرده بودیم، آنگاه كه رفتى و خاك ترا در زیر خود پنهان كرد.
آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به خانه بازگشت… .
پینوشت:
(1) سوره توبه، آیه 129.
(2) سوره توبه، آیه 49.
(3) اشاره به اخوت پیامبر صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان علی علیهالسلام که در آغاز هجرت به مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله مسلمانان را دو به دو با هم برادر نمود و علی علیهالسلام را نیز برادر خود قرار داد.
(4) سوره کهف، آیه 50.
(5) سوره آل عمران، آیه 85.
(6) سوره مائده، آیه 50 (البته در قرآن کریم این آیه با صیغه جمع غایب «یبغون» ذکر شده و زهرا علیهاالسلام در مقام خطاب آن را به صیغه مخاطب به کار برده است).
(7) سوره مائده، آیه 50.
(8) سوره مریم، آیه 28 (در قرآن کریم: جِئْتِ… به صیغه مؤنث).
(9) سوره نمل، آیه 16.
(10) سوره مریم، آیه 6.
(11) سوره انفال آیه 75.
(12) سوره نساء آیه 11.
(13) سوره بقره آیه 180.
(14) سوره انعام آیه 67.
(15) سوره هود آیه 39، سوره زمر آیه 40- 41.
(16) مثلاً پدر و مادر و فرزند هر میت به میراث او از عمو و عمه و دایی و خاله و… سزاوارتر هستند و تا فرزند و پدر و مادر هستند به اقوام دورتر ارث نمیرسد.
(17) سوره آل عمران آیه 144.
(18) قسمتی از آیه 13 سوره توبه.
(19) سوره ابراهیم آیه 8.
(20) تضمینی از آیه 6 و 7 سوره همزه.
(21) سوره شعرا آیه 227.
(22) تضمینی از آیه 46 سوره سبأ.
(23) سوره هود آیه 122.
(24) سوره مریم، آیه 6.
(25) سوره نمل، آیه 16.
(26) سوره یوسف، آیه 18.
(27) سوره محمد، آیه 24. در برخی از نسخهها به جای «افلا یتدبرون» لفظ «افلا تتدبرون» آمده است.
(28) سوره غافر، آیه 78.
(29) در برخی از نسخهها این جمله به این صورت آمده است: «ثم عطفت علی قبر ابیها- سیدنا محمد النبی صلی الله علیه و آله و قالت».