اندیشیدن و اندیشاندن

او به انسان و اندیشیدن و اندیشاندن سخت بها می‌داد، برای آن اصالت می‌بخشید، اندیشوران و متفکران را گرامی می‌داشت، حق زیستن به صورت موجودی خردمند و خردورز و باشعور و اندیشه را حق طبیعی انسان‌ها می‌شناخت و همگی را بدان تشویق می‌کرد و آن را بهترین وسیله‏ شناخت و معرفت و ارزشمندترین عبادت می‌نگریست و نیندیشیدن و نیندیشاندن و مسدود ساختن راه آزادی اندیشه و فکر را زشت‌ترین گناه در حق انسانیت می‌دید. اندیشیدن و اندیشاندن در فرهنگ و راه و رسم او از جایگاه رفیع و موقعیت والایی بهره ور بود؛ چرا که آن را کلید رشد و روشنایی‌ها، “الفکر رشد” صیقل دهنده‏ خردها، “الفکر جلاء العقول” (1) فروغ بخش دنیای وجود انسان، “الفکر ینیر اللب” (2) هدایتگر و راهنمای بشر، “الفکر یهدی” (3) سبک و سیره‏ پرواپیشگان، “الفکر نزهة المتقین” سرچشمه‏ شناخت و بصیرت، سرآغاز دانش و بینش، وسیله‏ کسب معارف و علوم، باعث پیدایش فرهنگ و تمدن، و مهم‌ترین امتیاز انسان بر دیگر جانداران و پدیده‌ها و آفریدگان می‌نگریست. در فرهنگ و راه و رسم ریحانه‏ اندیشمند پیامبر، یک ساعت تفکر و اندیشه (4) از یک سال پرستش خدا برتر شناخته شده است. دو رکعت نماز توأم با اندیشه و ژرف نگری بهتر و برتر از شب زنده داری بدون تعمق ارزیابی شده است.

تفکر و اندیشه، آیینه‏ صاف و شفاف و پرداخت شده ای است که نمایشگر و انعکاس دهنده واقعیت‌ها گردیده است. “الفکر مرآة صافیة”.

دلیل و ملاک خرد و خردمند، اندیشیدن درباره‏ کران تا کران هستی عنوان یافته است.

عبادت خدا، نه در بسیاری نماز و روزه، که در بسیاری تفکر و تدبر قلمداد شده است.

عبادت بدون تفکر و تعمق، کاری بدون محتوا و مغز شناخته شده است.

پیش از تصمیم و آغاز هر کاری به تفکر و تدبر درباره‏ آن سفارش شده است.

در برنامه‏ روزانه‏ انسان توحیدگرا، همان گونه که به نماز و نیایش و ارتباط با خدا، به کار و تلاش و ساماندهی امور اقتصادی، به مدیریت خانه و خانواده، به احساس مسئولیت اجتماعی بها داده شده و وقت و فرصت در نظر گرفته شده، برای تفکر و تدبر و اندیشیدن و اندیشاندن نیز فرصتی جداگانه قرار داده شده است.

آری، ریحانه‏ پیامبر سرآمد متفکران و اندیشمندان بود و تفکر و تدبر و ژرف نگری و اندیشیدن و اندیشاندن در سبک و سیره‏ او از جایگاه والایی برخوردار بود.

روایات رسیده از آن حضرت، سخنان تفکرانگیز، مناظره‌ها و گفت و شنودها و دعاها و نیایش‌های عاشقانه و عمیق او، تنها پرتوی از آن راه و رسم اندیشمندانه و برانگیزاننده است که در اینجا به یکی دو مورد می‌نگریم:

– محدثان در این مورد از جمله آورده اند که: آغازین شب زندگی مشترک او با امیر والایی‌ها بود که آن حضرت او را غرق در اندیشه و تفکر یافت. دلیل آن را جویا شد، که ریحانه‏ پیامبر از جمله فرمود: “تفکرت فی حالی و امری عند ذهاب عمری و نزولی فی قبری فشبهت دخولی فی فراشی بمنزلی کدخولی الی لحدی و قبری فانشدک الله ان قمت الی الصلوة فنعبد الله تعالی هذه اللیلة…” (5) ؛ در مورد سرنوشت و آینده‏ خویش می‌اندیشیدم که به یاد واپسین لحظات عمر و هنگامه‏ فرود به خانه‏ قبر افتادم. و به این فکر فرو رفتم که چگونه عمر انسان به سرعت سپری می‌گردد، امروز از خانه‏ پدر به خانه‏ همتای گرانقدرم آمدم و فردا نیز از اینجا به منزلگاه دیگری و به جوار رحمت حق خواهم رفت.

از این رو، علی جان! به خدای سوگندت می‌دهم که بیا تا در آغازین لحظات زندگی مشترک به نماز بایستیم و هر دو با هم این شب جاودانه را به پرستش خدا سپری کنیم و عهد بندیم که زندگی را هماره با یاد دلنواز او رونق و صفا بخشیم.

– و نیز آورده‌اند که پس از نزول آیاتی از قرآن در مورد رستاخیز و زنده شدن و برخاستن انسان‌ها از دل خاک و پاداش و کیفر آن روز، پیامبر گرامی دخت ارجمندش را سخت در اندیشه و تفکر نگریست؛ اندیشه و تعمق و تفکری که با نگرانی همراه بود.

دلیل آن را از او پرسید. فاطمه در پاسخ پدر گفت:

“یا ابة ذکرت المحشر و وقوف الناس عراة یوم القیامة”؛ جان پدر! درباره‏ روز رستاخیز که روز حسابرسی و روز پاداش و کیفر است، می‌اندیشم و آن شرایط را به یاد می‌آوردم که مردم از رحم خاک برمی‌خیزند و گناهکاران و ظالمان، بدون داشتن پوشش و کرامت و آبرو، با زشتی و رسوایی در پیشگاه خدا می‌ایستند تا در مورد سرنوشت آنان داوری گردد.

و آن گاه در هشداری به انسان‌ها افزود:

“وا سواتاه یومئذ من الله عز و جل” (6) ؛ راستی که وای از زشتی‌های گناهان و تباهی‌های بیداد و ستم که آن روز در پیشگاه خدا بدان صورت آشکار می‌گردد.

– و نیز آورده‌اند که روزی پس از رحلت پدرش پیامبر، سلمان را فرا خواند و خطاب به او فرمود:

“اجلس و اعقل ما اقول لک” (7) ؛ ای سلمان! اینک بنشین و نیک بیندیش و خردمندانه در آنچه می‌گویم، گوش کن.

فضیلت دانشمندان

حضرت امام عسکری علیه‌السلام فرمود: زنی به حضور حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیده و گفت: من مادر ناتوانی دارم و نسبت به احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است مرا نزد شما فرستاده که از شما بپرسم، حضرت به سؤال او پاسخ داد، وی مسأله‌ای را پرسید حضرت جواب داد، سؤال سوم کرد و همینطور تا ده مرتبه سؤال کرد و حضرت نیز پاسخ داد بعد از اینکه سؤالاتش زیاد شده خجالت کشیده و گفت: ای دختر رسول خدا! دیگر بس است و شما را زحمت ندهم، حضرت فرمود: هر چه می‌خواهی سؤال کن، آیا اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را به پشت بامی برساند و صد هزار دینار اجرت بگیرد این کار بر او سنگینی می‌کند؟

گفت: نه، فرمود: من برای پاسخ به هر یک از این سؤالات بیش از آن چه که بین زمین تا عرش خدا پر از لؤلؤ و جواهر شود مزد می‌گیرم لذا سزاوارتر به این هستم که این کار برای من سنگین و سخت نباشد، من از پدرم حضرت رسول صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: همانا دانشمندان شیعه ما در روز قیامت در حالی سر از قبر برداشته و محشور می‌شوند که به اندازه علم و دانش و کوششی که در راه ارشاد بندگان خدا داشته‌اند بر قامتشان خلعت‌های کرامت و بزرگواری افکنده می‌شود تا جائیکه قامت یکی از آنان را هزاران هزار حله نورانی پوشانده و منادی پروردگارمان فریاد می‌زند: ای سرپرستان ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله که به هنگام بریده شدن آنان از پدرانشان که پیشوایان و امامان آنان بودند، ایشان را سرپرستی نمودید، اینها همان ایتام و کودکان بی سرپرستی هستند که شما آنان را تکفل و سرپرستی کردید و بر آنان خلعت‌های علوم دنیا را بپوشانید، آنان براندام شاگردان خود، همان ایتام که در دنیا سرپرستی کرده بودند به اندازه علومی که به آنان داده بودند از آن خلعت‌ها می‌پوشانند تا جائیکه بر برخی از آنان صد هزار خلعت پوشانده می‌شود متقابلاً آن ایتام بر اندام اساتید خود به اندازه علومی که فراگرفته‌اند خلعت می‌پوشانند، بعد خداوند متعال می‌فرماید: بر این دانشمندانی که ایتام را سرپرستی کردند بار دیگر پوشش خلعت را تکرار کنید تا اینکه تمام خلعت هائی که به آنان اختصاص داده شده بر آنها پوشانده می‌شود و تمام می‌گردد و همینطور آیندگان نسبت به گذشتگان خود عمل می‌کنند.

فاطمه علیهاالسلام فرمود: ای کنیز! خداوند یک رشته نخ این خلعت‌ها از آن چه که خورشید بر آن می‌تابد هزاران هزار مرتبه برتر است و چه فضیلتی در اینها- یعنی خلعتهای دنیوی- است که با تیرگی و ناصافی همراه است. (8)

پینوشت:

(1) ارشاد، ص 235.

(2) ارشاد، ص 235.

(3) نهج البلاغه، کلمات قصار 456.

(4) واژه‌های “تفکر”، “تدبر” و “تعقل” در ده‌ها آیه از قرآن شریف به کار رفته که در آن‌ها انسان به تفکر و تدبر و خردورزی و خردمندی و شناخت خود و دنیای خود و آفریدگار خود و زندگی در خور شأن خود فرا خوانده شده و ضمن تشویق و تحریص به زندگی اندیشمندانه، از بی فکری و نیندیشیدن، سخت نکوهش شده است؛ برای نمونه به آیات: 190، از سوره‏ آل عمران، 12، از سوره‏ نحل، 4، از سوره‏ رعد، 29، از سوره‏ ص، 20، از سوره‏ زمر، 179، از سوره‏ اعراف، 44، از سوره‏ فرقان و… بنگرید.

(5) احقاق الحق، ج 4، ص 481.

(6) بحارالانوار، ج 8، ص 53.

(7) بحارالانوار، ج 43، ص 66.

(8) بحارالانوار، ج 2، ص 3.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا