کلام امیر مؤمنان پس از شهادت حضرت زهرا (س)
اندوه وداع بر خاک زهرا (س)
امام حسین علیهالسلام میفرماید:
هنگامی که زهرا علیهاالسلام بیمار شد به علی علیهالسلام سفارش کرد امور او را پنهان دارد… و علی علیهالسلام خود از او پرستاری میفرمود، و اسماء بنت عمیس پنهانی به او کمک میکرد، و به هنگام وفات به امیرمؤمنان وصیت کرد که خودش کفن و دفن او را انجام دهد و شب هنگام او را دفن کند و قبرش را پنهان سازد، و امیرمؤمنان کفن و دفن او را انجام داد و محل قبر را محو کرد و پنهان داشت.
هنگامی که کار دفن را به پایان برد و خاک از دست افشاند اندوهی جانکاه بر آن گرامی مستولی شد و اشک بر چهره اش دوید و گریان رو به جانب قبر پیامبر صلی الله علیه و آله کرد و گفت:
«سلام بر تو ای رسول خدا! از من و دخترت که اینک در جوار تو فرود آمده و شتابان به تو ملحق شده است. ای رسول خدا! شکیبایی من در مصیبت دختر برگزیده تو کم شد، و طاقت و توانایی من در فقدان او از دست رفت، جز آنکه مرا پس از مصیبت عظیم و مفارقت و فقدان تو در هر مصیبت دیگری جای تسلیت هست (مصیبت تو به قدری بزرگ است که هر مصیبت دیگری را تحت الشعاع قرار میدهد). چرا که تو را به دست خود در آرامگاهت مدفون ساختم و در آغوش من جان دادی، «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ».
اینک امانت تو؛ زهرا علیهاالسلام بازگشت، و گروگان دریافت شد، و از این پس اندوه من جاودانی است و شبم به بیداری خواهد گذشت تا آنگاه که خداوند مرا به سرائی که تو در آن اقامت داری ببرد. و به زودی دخترت به تو خبر میدهد که چگونه امتت برای ستم بر او هم گروه شدند، پس همه چیز را از او بپرس و حال ما را از او جویا شو، و این چنین کردند در حالی که از رحلت تو چیزی نگذشته و یاد تو از میان نرفته است.
و سلام بر هر دوی شما، سلام وداع کننده ای که نه از شما خشمگین است و نه رنجیده خاطر. اگر بروم از روی ملالت و بی علاقگی نیست، و اگر بمانم به جهت بدگمانی به آنچه خداوند به شکیبایان وعده داده است نمیباشد.» (1).
هراس از زیستن
حضرت علی به هنگام ارتحال حضرت زهرا چنین سرود:
نفسی علی زفراتها محبوسة
یالیتها خرجت مع الزفرات
لاخیر بعدک فی الحیاة وانما
ابکی مخافة ان تطول حیاتی
جان من با آه و ناله هایش در اندرون من زندانی است. ای کاش جان من هم با ناله ها از بدنم خارج شود. بعد از تو خیری در زندگی نیست و من از ترس اینکه مبادا زندگی ام به طول انجامد گریه میکنم.
اشعار دیگری بعد از شهادت فاطمه علیهاالسلام فرموده که قسمتی از آن را اینجا میآوریم:
اری علل الدنیا علی کثیرة
و صاحبها حتی الممات علیل
ذکرت ابا ودی فبت کأننی
برد الهموم الماضیات وکیل
لکل اجتماع من خلیلین فرقة
و کل الذی دون الفراق قلیل
و ان افتقادی فاطما بعد احمد
دلیل علی أن لا یدوم خلیل
میبینم رنج و ناراحتی های دنیا مرا بسیار احاطه کرده و صاحب آن ناراحتی ها تا وقت مردن ناراحت است. پدر مودت و محبت را یاد میکردم، ولی صبح کردم گویا اینکه کنار زدن غم و غصه های گذشته به من واگذار شده است. برای هر اجتماع دو دوست جدائی و فراق است و هر چیزی به جز فراق و جدائی باشد کم است. و راستی از دست دادن من فاطمه علیهاالسلام را بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دلیل است بر آنکه هیچ دوستی دائمی نخواهد بود.
همچنین در هجران زهرایش اینگونه زمزمه دارد:
فراقک اعظم الاشیاء عندی
و فقدک فاطم أدهی الثکول
سأبکی حسرة و أنوح شجوأ
علی خل مضی أسنی سبیل
ألا یا عین جودی و اسعدینی
فحزنی دائم أبکی خلیل
هجران تو نزد من بزرگترین مصیبتهاست و از دست دادن تو ای فاطمه سخت تر از فرزند مرده است. من گریه با حسرت خواهم کرد و نوحه گلوگیر خواهم نمود بر دوستی که راهی بلند رفته است. ای چشم احسان کن و به من یاری نما در گریه کردن که حزن من دائمی است و به دوست گریه میکند.
و در محبت قلبی خود نسبت به زهرا علیهاالسلام میگوید:
حبیب لیس یعدله حبیب
و ما لسواه فی قلبی نصیب
حبیب غاب عن عینی و جسمی
و عن قلبی حبیبی لا یغیب
دوستی که هیچ دوستی مثل و مانند او نمیشود، و هیچ چیز به جز او در قلبم سهم و نصیبی ندارد. دوستی که از چشم و تن من غایب است ولی از قلبم دور و غایب نمیشود.
گاهی بر سر قبر عزیزش این گونه درد دل میکند:
مالی وقفت علی القبور مسلما
قبر الحبیب فلم یرد جوابی
أحبیب ما لی لاترد جوابنا
انسیت بعدی خلة الأحباب
چه شده که من بر سر قبرها میایستم و به قبر دوست سلام میدهم، و جواب مرا نمیدهد؟ ای دوست! تو چرا جواب مرا نمیدهی؟ آیا بعد من راه و رسم دوستان را فراموش کردهای؟!
بعد حضرت جواب خود را میدهد:
قال الحبیب: و کیف لی بجوابکم
وأنا رهین جنادل و تراب
أکل التراب محاسنی فنسیتکم
وحجبت عن أهلی و عن أترابی
فعلیکم منی السلام تقطعت
عنی وعنکم خلة الأحباب
دوست گفت: من چگونه جواب شما را بدهم که گرفتار سنگها و خاک هستم. خاک زیبائیهایم را از بین برده و شما را از یاد برده ام، و از خاندان و همسالهایم پنهان گشتهام. از من بر شما سلام و درود، ولی دوران صفای دوستان از من و شما بریده شده است. (2)
مظلومیت او از زبان علی (ع)
علی علیهالسلام در حین دفن فاطمه علیهاالسلام طی جملههایی کوتاه در حالی که میگریست چنین فرمود:
خداوندا! از دختر پیامبر تو راضیم، خصم او را به تنهایی و وحشت انداخت تو او را انس بده، مردم از او بریدند تو او را پیوند ده، به او ستم کردند تو ای احکم الحاکمین درباره او داوری کن.
«اللّهم اِنی راضٍ عَنْ اِبنَة نَبیکَ اللّهُمْ اِنّها قَدْ اَوحشت فَانسها، و هَجرَت فَصِلها وَ ظُلِمَت فَاحکُم لَها یا اَحَکَم الحاکِمینَ». (3)
پینوشت:
(1) نهج البلاغه، کلام 202؛ کشف الغمه، ج 2، ص 68- 69- 70؛ مجالس مفید، ص 164- 165؛ امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 107- 108؛ اصول کافی، ج 1، ص 459- 458.
(2) بحارالانوار، ج 43، ص 217.
(3) بحارالانوار، ج 43، ص 156.