قانون مداری و قانون شناسی
ریحانه سرفراز پیامبر در سبک و سیره فردی، خانوادگی و اجتماعی و سیاسی خویش به اصل قانون شناسی و شناخت مبانی، ماهیت، هدفها، اسرار و فلسفه و مرزهای مقررات عادلانه و سعادت آفرین خدا سخت بها میداد و در این قلمرو حساس و تعالی بخش بسیار میاندیشید و میاندیشاند؛ پا به پای وحی و رسالت آنچه را بر قلب مصفای پیامبر مِهر فرود میآمد، دریافت میداشت و آگاهانه و عاشقانه در آنها میاندیشید و آنها را مشعل فرا راه قرار میداد و نردبان عروج و صعود به سوی کمال و جمال میساخت و در گفتار و عملکردش از آنها پرچمی برافراشته برای درست اندیشان و کمال جویان برمیافراشت.
او در این راه به جایی پرکشید که به بیان پیامبر، پارهای از وجود پیامبر عنوان یافت و شعلهای از آن مشعل و پرتوی تابناک از آن خورشید جهان افروز. این اصل انسان ساز در همه زندگی الهام بخش ریحانه پیامبر به روشنی هویداست.آن حضرت در این مورد از جمله در سخنان تاریخی و حماسه سازش در برابر ابوبکر و انبوه مردم فرمود:
«و معنا کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع…»
و کتاب گویای خدا، قرآن پرشکوه نزد ماست؛ همان قرآن راستگو و راستین، همان نور درخشنده و چراغ تابناکی که دیدگاههایش مستدل و استدلالهای آن روشن است؛ باطن و اسرارش در نزد خاندان رسالت آشکار و ظاهر آن نورافشان و جلوهگر و پیروان آن زبانزد جهانیان و مورد غبطه دیگرانند؛ همان کتاب شکوهباری که پیروی از آن و زندگی بر اساس مقررات و قوانین و معارف و فرهنگ آن، انسان را به سوی بهشت پرطراوت و زیبا راه مینماید و تلاوت و گوش جان سپردن به پیام آن، به نجات و رستگاری و سعادت میانجامد؛ همان کتابی که به وسیله آن میتوان به حجتهای روشن خدا و مقررات او و واجبات و دستورات و ارزشها و محرمات و ضد ارزشهایی که از آن هشدار داده شدهاید، و نیز به دلیلهای روشن، برهانهای کامل و هدایتگر، به فضیلتهای پسندیده و اوج بخش و کارهای روا و اخلاقی که موهبتی است از سوی خدا بر شما، مردم؛ و نیز به قوانین و مقررات و برنامههای نوشته شده واجب و بایسته خدا دست یافت و مرزهای مقررات او را شناخت و قانونشناس، حقشناس و مرزشناس زیست.
قانون گرایی و قانون محوری
آن حضرت در سراسر زندگی درس آموز و الهام بخش خود نمونه قانون گرایی و قانون مداری و خضوع در برابر مقررات خدا بود و در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی و سیاسیاش با همگان، از دوست و آشنا گرفته تا بیگانه و دشمن، از زورمند تا ناتوان و زیردست، عادلانه و انسانی و براساس حق و عدالت رفتار میکرد و هرگز از مرزهای مقررات و قانون بیرون نمیرفت؛ درست بسان پدرش پیامبر؛ چرا که او در سیما و سیره و سبک و شیوه زندگی شبیهترین انسانها به پیامبر بود و نسخهای یگانه از آن کتاب پراسرار آفرینش و پرتویی از آن خورشید فروزان و شعلهای از آن مشعل هدایت را مینمود.
«ما رأیت احدا اشبه حدیثا و کلاما برسول الله من فاطمة» (1)
فاطمه علیهاالسلام این درس قانون مداری را از پدرش پیامبر آموخته بود که هماره به این اصل اساسی پای میفشرد و در گفتار و سکوت، رفتار و عملکرد و اشاره و حرکت و قیام و فریادش، قانون گرایی به روشنی جلوهگر بود و روشنگری میکرد که من نیز بسان شما انسان هستم و در برابر وحی و پیام خدا سرا پا گوش و شور و خضوع بود.
ریحانه ارجمند پیامبر بسان پدر، قانونگرا و قانونمند زیست و هرگز در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی و سیاسیاش از مرزهای مقررات و قوانین خدا به اندازه سر سوزنی تجاوز نکرد و واژهای خارج از قانون بر زبان نراند.
آن حضرت در زندگی قانون گرایانه خویش میفرماید:
«ایها الناس اعلموا انی فاطمة و ابی محمد اقول عودا و بدا و لا اقول ما اقول غلطا و لا افعل ما افعل شططا»؛
هان ای مردم! بدانید که من فاطمه هستم و پدر گرانقدرم محمد، پیام آور خداست. من هماره گفتارم حساب شده و بر اساس حق و عدالت است و سخنانی که بر زبان میرانم، از آغاز تا انجام، هدفدار است. نه بافتههایی بیهوده میبافم و نه سخنانی ناروا و بی اساس میگویم. گفتارم پیوسته براساس حق است و کارهایی که انجام میدهم درست و روا و خداپسندانه و برابر مقررات الهی است.
و رهبری نظام سقیفه در گواهی بر این حقیقت به ناگزیر زبان به اعتراف گشود و گفت:
«هان ای دخت پیامبر خدا!… شما را تنها سعادت خواهان و نیک بختان دوست میدارند و جز عناصر و جریانهای تیره بخت با شما دشمنی نمیورزند.
شما راهنمای ما مردم به سوی نیکیها و شایستگیها و راهبر راستین ما به سوی بهشت خدا هستید؛ و تو ای برترین بانوان گیتی و دختر برترین پیام آوران، بی هیچ تردید در گفتارت راستگو و صادق و در تیزهوشی و خردمندی و خردوزی از همگان گوی سبقت را برده ای…»
امیرمؤمنان در ترسیم قانون گرایی و قانون مداری ریحانه پیامبر میفرمود:
«فوالله ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امر حتی قبضها الله، و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان» (2) ؛
به خدای سوگند که من هرگز ریحانه پیامبر را خشمگین نساختم و او را به کاری که خوش نمیداشت وانداشتم تا این که خدا مرا به فراق او گرفتار ساخت؛ و او نیز در زندگی نه مرا به خشم آورد و نه نافرمانی کرد. او به گونهای بود که با دیدار جمال تابناکش غم و اندوه از گستره دلم زدوده میشد و به وجود او آرامش خاطر مییافتم.
و نیز در پاسخ خود آن حضرت میفرمود:
«معاذ الله انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله…»؛
به خدای یکتا پناه میبرم، چرا که تو ریحانه پیامبر آگاه تر و دین شناستر و شایسته کردارتر و پرواپیشهتر و گرامیتر و خداترستر از آن هستی که بتوان تو را وصف کرد…
و نیز در بارگاه خدا به این قانونگرایی و قانون محوری ریحانه ارجمند پیامبر، این گونه گواهی میدهد: «بار خدایا! من از رفتار و گفتار و سبک و سیره و قانونگرایی و قانون مداری دخت سرفراز پیامبرت خشنود هستم…»
«اللهم انی راض عن ابنة نبیک…» (3)
آموزش مقررات خدا
از آن جایی که زندگی عادلانه و انسانی در گرو شناخت قوانین و آگاهی از مرزهای مقررات عادلانه خداست، ریحانه ارجمند پیامبر افزون بر قانونشناسی و قانونگرایی و ارائه نمونه و الگوی عملی از زندگی قانون مدارانه، در سراسر زندگی کوتاه اما پربار و الهام بخشش، آموزگار دین و آموزش دهنده مقررات و قوانین خدا و زندگی قانونگرایانه بود؛ درست بسان پدرش، پیامبر، و همانند هم پرواز و همتای زندگی اش امیر والاییها.
او از قرآن، کتاب پرشکوه خدا، آموزش مقررات و مرزهای دین به مردم را الهام میگرفت. مگر قرآن پس از بیان قوانین خدا نمیفرماید: اینها مرزهای دین و مقررات خداست، پس از آنها فراتر نروید و نگذرید…؟
«تلک حدود الله فلا تعتدوها…» (4)
و مگر هشدار نمیدهد که: هر کس از مرزهای قوانین خدا درگذرد و فراتر رود، از بیداد پیشگان روزگار خواهد بود؟ «ومن یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون» (5)
و مگر روشنگری نمیکند که: اینها مرزهای قانون خداست، پس مباد که به آنها نزدیک شوید؟
«تلک حدود الله فلا تقربوها» (6)
مگر بهشتیان سعادتمند را رعایت کنندگان حرمت مرزهای مقررات خدا وصف نمیکند و میفرماید اینها مرزهای دین خداست؟
«تلک حدود الله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار…»(7)
و مگر دوزخیان تیره بخت را همان تجاوزکاران به مرزهای قانون خدا اعلان نمیکند؟
«و من یعص الله و رسوله و یتعد حدوده یدخله نارا…» (8)
آری، ریحانه پیامبر، آموزگار مقررات خدا و آموزش دهنده مفاهیم و معارف دین و بیانگر مرزهای قوانین او برای اوج بخشیدن مردم به زندگی قانون گرایانه بود. او باران حقایق را در این مورد بر مزرعه دلها و جانها میباراند و روشنگری میکرد و هشدار میداد؛ برای نمونه:
1- آن حضرت در سخنان جاودانهاش در برابر نظام سقیفه و انبوه مردم و دعوت آنان به قانونگرایی و قانونمداری و عمل به قانون، از جمله فرمود:
«جعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک و الصلاة تنزیها لکم من الکبر و الزکاة تزکیه للنفس و نماء فی الرزق و الصیام تثبیتا للاخلاص و الحج تشییدا للدین و العدل تنسیقا للقلوب و اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للفرقة و الجهاد عزا للاسلام و الصبر معونة علی استیجاب الاجر، و الامر بالمعروف مصلحة للعامة و بر الوالدین وقایة من السخط…»؛
ای مردم! خدای جهان آفرین ایمان را سبب پاکسازی شما از مظاهر شرک و ارتجاع قرار داد؛ و نماز را وسیله پاک ساختن شما از آفت غرور و خود بزرگ بینی. زکات را باعت تزکیه جان و افزون شدن روزیتان قرار داد؛ و روزه را عاملی برای استواری اخلاص شما. طواف بر گرد خانه خدا را وسیله اقتدار دین، و عدالت را مایه هماهنگی و انسجام دلها. فرمانبرداری از ما خاندان رسالت را باعث نظام دین و دولت مقرر فرمود، و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگیها و واپسگراییها و اسارت در چنگال استبداد.
جهاد را باعث شکستناپذیری و عزت اسلام، و شکیبایی را وسیلهای برای جلب پاداش پرشکوه سرای آخرت. امر به معروف و فراخوان به سوی ارزشها را مایه صلاح و شایستگی تودهها شناخت، و نیکی به پدر و مادر را سنگر پیشگیری از خشم خدا.
پیوند با نزدیکان را وسیله افزونی شمار و اقتدار جامعه، و قصاص عادلانه و انسانی را عامل حفظ جانها.
وفای به نذرها را برای در معرض آمرزش قرار گرفتن، و عادلانه و درست دادن کیلها و وزنها را وسیله مبارزه با کمبودها.
هشدار از می خوارگی را سبب پاکیزگی از پلیدیها، و دوری گزیدن از تهمت زدن و نسبت ناروا دادن را مانعی در برابر غلطیدن به وادی لعنت شدگان.
وانهادن سرقت را برای حفظ عفت، و تحریم شرک را برای اخلاص در بندگی و فرمانبرداری از پروردگار.
اینک که چنین است پروای خدا را آن گونه که شایسته است پیشه سازید و بکوشید که جز مسلمانی راستین و آزادمنش و رعایت کننده حقوق و امنیت دیگران، جهان را بدرود نگویید.
خدای یکتا را در آنچه فراخوانده و هشدار داده است فرمانبرداری کنید و راه دانشوران یکتاپرست و پرواپیشه را در پیش گیرید؛ چرا که از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان و آگاهان واقعی از او میترسند و در برابر او احساس مسئولیت مینمایند.
2- و نیز خطاب به رهبری نظام سقیفه، پس از ترسیم مقررات ارث و حدود و مرزهای آن از دیدگاه قرآن، فرمود:
«و زعمتم ان لا حظوة لی و لا ارث من ابی و لا رحم بیننا؟»؛
راستی شما بر اثر بیگانگی و یا بی توجهی به مقررات کتاب خدا و مرزهای دین و آیین او چنین میپندارید که من از پدرم ارث نمیبرم و رابطه و پیوندی میان من و او نیست. آیا خدای فرزانه مقررات ارث را در آیهای تنها برای شما قرار داد و پدرم را از آن مقررات استثنا کرد؟
یا این که بر آن هستی، که اهل دو ملت و پیروان دو دین از یکدیگر ارث نمیبرند و من پدرم پیامبر از یک ملت و آیین نیستیم؟
3- و پس از باران حقایق و مفاهیم و معارف قرآن و ترسیم مرزهای حق و باطل در خطبه حماسه ساز و شعورآفریناش، سرانجام فرمود:
«و انا ابنة نذیر لکم بین یدی عذاب شدید»؛
و بدانید که من دخت پیامبر هشداردهنده شمایم و اینک آموزگارانه و خیرخواهانه، شما را به خاطر تجاوز به مرزهای دین و آیین و مقررات خدا از عذاب سهمگینی که پیش روی شماست، هشدار میدهم.
مرزبان ژرف نگر و شجاع مقررات خدا
ریحانه ژرفنگر پیامبر در سبک و سیرهاش مرزبان آگاه و شجاع و پروا پیشه دین و آیین خدا و حقوق و حرمت بندگان او بود.
آن حضرت آموزگار کتابی بود که در وصف توحیدگرایان راستین، آنان را بازگشت کنندگان به بارگاه خدا، پرستندگان ذات بی همتای او، ستایشگران آگاه و پراخلاص خدا، گردشگران و کاوشگران زمین و زمان برای کسب خشنودی خدا، رکوع گران در پیشگاه او، سجده کنندگان در برابر حق، دعوتگران به ارزش ها و رعایت کنندگان مرزهای مقررات خدا، بازدارندگان از گناه و زشتی و تجاوز و ضد ارزشها، و حافظان و مرزبانان مرزهای دین و مقررات خدا اعلان میکند؟!
«التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله…»؛
… و به این قانونگرایان و مرزبانان ژرفنگر و پراخلاص مقررات خدا و حقوق و آزادی و حرمت مردم نوید رستگاری و مژده سرفرازی و بهشت پرشکوه خدا را میدهد؟
«و بشر المؤمنین» (9)
فاطمه که برجستهترین شاگرد بزرگ پیشوا و پیامبری بود که سبک و سیرهاش افزون بر قانونگرایی، مرزبانی از دین و مرزهای آیین و حقوق بندگان خدا بود و به عنوان بزرگترین انسانشناس و جامعهشناس و آگاه از راز صعود جوامع و سقوط و انحطاط ملتها میدانست که یکی از اساسیترین رازهای سقوط این است که در جامعهای مردم به حاکمان اجازه دهند که خود را فراتر از قانون بنگرند و یا در اجرای قانون، تبعیض روا دارند و برابری انسانها در برابر قانون را نادیده انگارند و با قانون و مرزهای آن، خطی و جناحی و فصلی، برخورد کنند.
«انما هلک من کان قبلکم انهم کانوا یقیمون الحد علی الوضیع و یترکون الشریف» (10)
از این دیدگاه است که آن حضرت را همه جا و در سراسر زندگیاش مرزبان دین و آیین و حقوق و حرمت انسانها مینگریم؛ برای نمونه:
1- آن حضرت در خطبه تاریخیاش در این مورد خروشید که:
«یابن ابی قحافة، أ فی کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث ابی؟!»
آیا این قانون شکنی و تجاوز به مرزهای دین بر اساس حق و عدالت است؟ آیا این در کتاب خدا آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ راستی که سخن ناروا و نادرستی میگویی!
آیا آگاهانه و به طور دلخواه مقررات کتاب خدا را کنار نهاده و قانون را پشت سرافکنده و خودسرانه حکم میرانید یا به مقررات آن ناآگاهید؟
2- و در انگیزش «انصار» به دفاع از حق و مرزهای قانون خدا روی سخن را به آنان کرد و فرمود:
«یا معشر الفتیة و اعضاد الملة و حضنة الاسلام! ما هذه الغمیزة فی حقی…»؛
گروه جوانمردان! ای بازوان دین خدا! و ای یاران اسلام و مقررات آن! این سستی و چشم پوشی از حقیقت که در حق من روا میدارید، چیست؟ و این نظاره بر شکستن حرمت قانون و تجاوز از مرزهای دین و عدم تحرک چرا؟
3- و در برابر توجیهگری ناروای خلیفه و دروغ بستن به پیامبر، فرمود:
«سبحان الله ما کان رسول الله عن الکتاب صادقا و لا لاحکامه مخالفا….»
خدا پاک و منزه است؛ هرگز پیام آور او از کتاب خدا روی گردان نیست و با مقررات آن مخالفت نمیورزد و از مرزهای احکام آن نمیگذرد؛ بلکه او پیرو قرآن و قانون خدا و سورهها و آیههای آن بود.
آیا شما بر نیرنگ و فریب همدست و همداستان شده اید تا بر او دروغ بندید؟…
4- و رو به پیروان و پرستش گران بارگاه ستم فرمود:
«معاشر الناس المسرعة الی قیل الباطل…»؛
ای مردم! ای کسانی که با شتاب و بدون تفکر و تدبر به بافتههای بیهوده و بی اساس زورمداران روی آورده و عملکرد زشت و ظالمانه و سیاست زیانبار و قانون شکنی آنان را با دیده اغماض مینگرید و میپذیرید! راستی میدانید چه میکنید؟…
5- آن حضرت در سخنان روشنگرانهاش در برابر زنان مهاجر و انصار که به عیادتش آمده بودند، به دفاع از مرزهای دین و مقررات خدا پرداخت و در نکوهش قانون ستیزان فرمود:
«الا هلم فاستمع و ما عشت اراک الدهر عجبا…»؛
اینک بیایید و بشنوید! شگفتا! که روزگار چه شگفتیها در پس پرده دارد و چه بازیچهها به طور پیاپی به نمایش میگذارد… راستی چرا مردان شما چنین کردند؟ چرا حرمت قانون خدا را نگاه نداشتند؟ چرا مقررات او را نادیده انگاشتند؟
ای کاش میدانستم به کدامین پناهگاه استوار تکیه زدهاند و کدامین ستون محکم را برگزیدهاند و به کدامین ریسمان گسستناپذیر چنگ انداختهاند و بر کدامین مقررات و خاندان و فرزندانی پیشی جسته و چیره شدهاند!
پینوشت:
(1) عوالم، ج11، ص130؛ بحارالانوار، ج 43، ص40.
(2) بحارالانوار، ج 43، ص134.
(3) عوالم، ج11، ص521.
(4) بقره، 229.
(5) بقره، 229.
(6) بقره، 187.
(7) نساء، 13.
(8) نساء، 14.
(9) توبه، 112.
(10) کنز العمال، ج 3، ص 735؛ صحیح مسلم، ج 11، ص 186.