عصمت

گواهی رسول خدا بر عصمت فاطمه سلام الله علیها

رسول گرامی در احادیث زیادی که از طریق سنی و شیعه نقل گردیده، فاطمه را پاره تن خود معرفی نموده و فرموده است: هر کس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و دشمن او دشمن من و خدا است.

و در حدیث دیگری فرموده است: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت نموده و کسی که او را به خشم آورد من و خدا را به خشم آورده است.

و بالاخره در گروهی از احادیث، آن هم در منابع معتبر اهل سنت می‌خوانیم که خشم خدا به خشم فاطمه و رضایت الهی به رضای او بستگی دارد.

دهها حدیث به همین مضمون در کتب حدیث طریقین یافت می‌شود.

آنچه از این گونه احادیث در رابطه با عصمت زهرا استفاده می‌کنیم این که؛ اگر فاطمه علیهاالسلام معصوم نبود، چگونه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضای او را رضای الهی معرفی می‌کند؟! مگر می‌توان رضا و خشم اشخاص غیر معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟

ابن ابی الحدید پس از اعتراف بر این که فاطمه علیهاالسلام از جمله افرادی است که آیه تطهیر بر عصمت او دلالت دارد در این باره می‌نویسد:

سخن پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در مورد فاطمه علیهاالسلام که می‌فرمایند: هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و کسی که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دلیل بر معصوم بودن فاطمه علیهاالسلام است، زیرا؛ اگر فاطمه علیهاالسلام غیر معصوم بود، اذیت او در تمام حالات، اذیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسوب نمی‌شد… (1).

پس نتیجه می‌گیریم سخنان پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله، بالاتر از عصمت فاطمه علیهاالسلام را می‌رساند، که دانشمندان سنی و شیعه به آن اعتراف دارند.

استدلال امیرالمؤمنین در عصمت فاطمه سلام الله علیها بر آیه تطهیر

چون خلیفه اول پس از رحلت پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله فدک را غصب کرد و حضرت فاطمه زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نیز پس از سخنرانی و خطبه فاطمه علیهاالسلام در مسجد، به مسجد رفت و از جمله سخنانش خطاب به ابوبکر فرمود:

یا ابابکر! بگو ببینم قرآن خوانده ای؟

ابوبکر: بلی خوانده ام.

علی علیه‌السلام: بگو ببینم آیه تطهیر:

«إنما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، (2)

 در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟ ابوبکر: در حق شما نازل شده.

علی علیه‌السلام: اگر کسی شهادت دهد که فاطمه علیهاالسلام کار بدی انجام داده چه می‌کنی؟ آیا شهادت او را می‌پذیری یا نه؟

ابوبکر: بلی، می‌پذیرم و برای فاطمه علیهاالسلام مانند دیگران حد جاری می‌کنم.

علی علیه‌السلام: در این صورت در پیشگاه خدا کافر می‌شوی.

ابوبکر: چرا؟

علی علیه‌السلام: زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را که به پاکی فاطمه علیهاالسلام گواهی داده قبول نکرده و گواهی مردم را گرفته ای، همان طوری که شهادت خدا و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدک را از فاطمه علیهاالسلام به یغما برده ای؟

ابوبکر! مگر فدک در دست فاطمه علیهاالسلام نبود؟ چرا و چگونه چیزی که در دست او است، از او بینه و شاهد می‌خواهی؟

مردم چون این مناظره و سخنان علی و ابوبکر را می‌شنیدند، بر روی یکدیگر نگاه کرده و گفتند:

«صدق واللَّه علی بن ابی طالب؛ سوگند به خدا که حق با علی علیه‌السلام است.» (3)

قابل توجه است، که امیرالمومنین از آیه تطهیر بر عصمت فاطمه علیهاالسلام استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار داده‌اند.

برتری فاطمه بر پیامبران پیشین، عصمت او را ثابت می‌کند

شکی نیست که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله، در میان تمام مخلوقات عالم، برترین آنان است و اگر نور پاک او نبود و وی قدم به هستی نمی‌گذاشت، بدون تردید، خداوند متعال دیگران را خلق نمی‌کرد. (4) و از سوی دیگر در احادیثی که از طریق شیعه و سنی نقل شده، پنج تن آل عبا، همگی نور واحد و در پیشگاه الهی به یک میزان خواهند بود، (5) هر چند برتری پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر دیگران مسلم است.

و در حدیثی رسول خدا می‌فرمایند: من برترین انسان جهان برای اولین و آخرین هستم و بعد از من علی علیه‌السلام برترین مخلوقات جهان است، بدانید که اول ما مثل آخر ما و آخر ما مثل اول ما می‌باشد. (6)

و از سوی دیگر از خود پیامبر خدا می‌خوانیم که می‌فرمایند:

«حسن و حسین بهترین انسان روی زمین بعد از من و پدرشان می‌باشند و مادرشان بهترین زن عالم است.» (7).و در سایر سخنان پربار اهل بیت می‌خوانیم که خداوند انبیاء را بر دیگران تفضیل داده و آنان را نیز در مراتب کمال و فضیلت یکسان نیافریده، بلکه چند نفر آنان که به اولواالعزم معروفند، بر سایر سفیران آسمانی مقدم داشته و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را نیز بر این (انبیاء اولوالعزم) برتری داده است. (8)

و بالاخره در یک روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: تمام پیامبران گذشته برای معرفت حقوق و ولایت ما مبعوث شده‌اند و موظف بوده اند ما را بر دیگران مقدم بدانند. (9)

اگر به دقت و بدون ذهنیت این احادیث را مورد نظر قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که انبیای الهی همگی معصوم بودند و اینکه علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام، بعد از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله، از همه آنان برترند، بدون تردید در تمام فضائل و از جمله در عصمت بر همه آنان تفوق دارند.

از طرف دیگر روایات متعددی از طریق اهل سنت و تشیع هست که اگر علی نبود، برای فاطمه علیهاالسلام کفو و همتایی پیدا نمی‌شد، خواه آدم و انسانهای دیگر.

علما و دانشمندان بزرگ و محققین عالیقدر از این حدیثها نیز، تفوق و برتری علی و فاطمه علیهما السلام را بر همه انسانها جز رسول خدا استفاده کرده اند. در این صورت برای فاطمه زهرا علیهاالسلام فوق عصمت ثابت می‌شود، زیرا به استناد این حدیثها، فاطمه علیهاالسلام برابر علی است و چگونه مفروض است که انسان عاقل، در دو تساوی یکی را بر دیگری مقدم بدارد؟

در پایان مناسب است ترجمه بخشی از كتاب «شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة» آیت الله حسن حسن زاده آملی را در اثبات عصمت آن حضرت نقل نماییم:

بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله دارای عصمت بوده است، علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است.

آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیین و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است.

و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است -از قبیل پلیدی گناهان و آلودگیها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی- عاصم و حافظ است. و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش در تلقی وحی و دیگر القأت سبوحی آنسوئی مصون است، و در جمیع شئون عبادی و خلقی و خلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است. خدای سبحان درباره یحیی پیغمبر فرمود: ما او را در حالی که کودک بود حکم داده‌ایم.

پس بدان که عترت رسول الله (اهل بیت قریب آن بزرگوار) که حضرت فاطمه هم از آنان است معصوم‌اند، چنان که جناب وصی امام علی علیه‌السلام در نهج البلاغه فرموده است:

چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که ازمه حق و اعلام دین و السنه صدق‌اند در میان شمایند؟! پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد می‌شوند به ایشان وارد شوید.

ابن ابی الحدید معتزلی را در شرح نهج‌البلاغه در بیان این گفتار امام علیه‌السلام سخنی به صواب است که گفت: «سری عظیم در این عبارت «فانزلوهم باحسن منازل القرآن» است، زیرا که آن بزرگوار یعنی امام علی علیه‌السلام مکلفین را امر فرمود که عترت را در اجلال و اعظامشان و در انقیاد و طاعت اوامرشان بسان قرآن و همانند آن بدانند».

پس ابن ابی الحدید گفت: «اگر گویی که این فرموده آن حضرت یعنی امام علی علیه‌السلام مشعر است به این که عترت معصوم‌اند، نظر اصحاب شما یعنی فرقه معتزله در این امر که عصمت عترت است چیست؟»

در جواب این سوال گفت: «نص گفتار ابومحمد بن متویه در کتاب کفایه این است که علی علیه‌السلام معصوم بوده است و ادله نصوص دال بر عصمت اختصاص به او دارد و هیچ یک از صحابه را به این منزلت و مقام عصمت نبوده است»

اکنون که دانستی بقیه نبوت و عقیله رسالت و ودیعه مصطفی و زوجه ولی الله و کلمه تامه الهی فاطمه علیهاالسلام صاحب عصمت است هیچ اشکالی ندارد که در فصوص اذان و اقامه نمازت به عصمت آن جناب به این عبارت «اشهد أن فاطمة بنت رسول الله عصمة الله الکبری» و یا مشابه آن شهادت دهی.

در این که چون فاطمه زهرا صاحب عصمت بوده است کفو او نیز باید صاحب عصمت بوده باشد. هیچ مرد صاحب عصمت را نمی‌یابی که زن او هم صاحب عصمت باشد مگر جناب وصی امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را؛ چه این که کفو او حضرت فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه و آله صاحب عصمت بوده است.

و اگر وجود حضرت وصی علی علیه‌السلام نمی‌بود احدی کفو جناب فاطمه علیهاالسلام نبوده است؛ پس جناب وصی امام امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به خصیصه‌ای اختصاص یافت که هیچکس در این خصیصه شریک او نبوده است و نخواهد بود.

از پیامبر روایت شده است که فرمود: ای علی! اگر تو نبودی، کفوی برای فاطمه بر روی زمین نبوده است…..

نکاح بر کفائت است(که باید مرد و زن کفو هم باشند) و مرد غیر معصوم را بر زنی که صاحب عصمت است راهی نیست، پس بفهم.

پینوشت:

(1) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 273.

(2) احزاب، 33.

(3) احتجاجات طبرسی، ج 1، ص 122- 123.

(4) لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما. (عوالم،ج 11 ص 25 – 26.)

(5) علی علیه‌السلام می‌فرماید: رسول خدا به منزل ما آمد، در حالی که من در خواب بودم، او بعد از مذاکره با دخترش به او فرمود: «انی و ایاک و هذین و هذا الراقد فی مکان واحد.» یعنی من و تو (دخترم) و این حسن و حسین و این که خوابیده (علی) در یک مکان و منزلت می‌باشیم. (فرائد السمطین، ج 2، ص 28 ش 367.)

(6) بحارالانوار، ج 26، ص 316، ح 79: أنا سید الاولین و الاخرین و أنت یا علی! سیدالخلائق بعدی، اولنا کاخرنا و آخرنا کاولنا.

(7) بحارالانوار، ج 26، ص 272، ح 14: الحسن و الحسین خیر اهل الارض بعدی و بعد ابیهما و امهما افضل نسا اهل الارض.

(8) بحارالانوار، ج 26، ص 199، ح 11، عن الصادق علیه‌السلام: ان اللَّه فضل اولوا العزم من الرسل بالعلم علی الانبیا و ورثنا علمهم و فضلنا علیهم فی فضلهم…

(9) اصول کافی، ج 1، ص 437، ح 4: ما من نبی جاء قط الا بمعرفة حقنا و تفضیلنا علی من سوانا.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا