علم فاطمه (س)
وجود مطلق دارای علم مطلق بوده و علم او عین وجودش، و وجودش عین علم است. نامحدود بودن علم و صفت ذات بودن آن، به این معناست که در وجود نامتناهی هیچ جهت جهل نیست، او وجود محض و علم خالص است، و طبق این قاعده که صدور فعل از فاعل به مقتضای حال فاعل است، آنچه از وجود مطلق صادر میگردد، همراه با علم و دانش است؛ زیرا که از او جز وجود صادر نمیشود و وجود با علم ذاتاً درآمیخته است.
هستی از آن جهت که هستی است جهل ندارد، جهل امری عدمی است و در مرتبه حد وجود (که حیث عدمی آن باشد) قرار میگیرد و امر عدمی قابل آن نیست که مصدور واقع شود، بنابراین، هستی هر ممکنی همراه با دانش است، اما دانش در مرتبه وجودیاش (نه بیش از آن و نه کمتر از آن) جهل ناشی از ماهیت اشیا و ممکنات است، و ماهیت منتزع از حدود موجودات هستند، و حدود اموری عدمی میباشند و امور عدمی فعل حق تعالی قرار نمیگیرد و لذا ذات الهی خاضع و خاشع نیستند. در حالی که هر وجودی در برابر خدای بزرگ خاضع و خاشع است زیرا که فعل خداست. در دعای جوشن کبیر میخوانیم:
“یا مَنْ کُلُّ شَیء خاضِعٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَیءٍ خاشِعٌ لَهْ، یا مَنْ کُلُّ شَیءٍ کائنٌ لَهُ، یا مَن کُلُّ شَیءٍ مَوجُودٌ بِه، یا مَن کُلُّ شَیءٍ مُنیبٌ اِلَیهِ…”؛
ای آنکه همه چیز در برابر او فروتن است، ای کسی که همه چیز برای او خاضع و راست است، ای آن که همه چیز برای او بودنی است، و ای آنکه همه چیز به سبب او موجود است، ای کسی که همه موجودات به او بازگشت کننده است… .
شیء مرادف با وجود است، هستی هر موجودی فعل خداست و فعل کائن و موجود به فاعل است لذا خضوع و خشوع و انابه او نیز در مقابل فاعل است. و از آنجا که جعل وجود با جعل علم در یک مرتبه است، دانش هر وجودی شهودی خواهد بود، لذا در جهان ادراکی توحیدی، هستی مرادف با شهود است، و اگر غیر از این بود، هستی در ممکنات جلوه و ظهور حق مطلق نمیشد. باید توجه داشت دانش که با جعل وجود جعل میشود دارای ارزش اخلاقی و تشریعی نیست، هر چند ارزش وجودی فلسفی و تکوینی را دارد.
با توجه به مطالب فوق، فاطمه سلام اللَّه علیها وجودش مشابهت با وجود رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله دارد. و لذا دانش مجعول با جعل وجود او در عالیترین مرتبه حضور و شهود است و از ممکنات نظر تکوین شهود او به هستی مطلق، فوق شهود دیگر ممکنات است.
“… فقال علی علیهالسلام نور فاطمة من نورنا؟ فقال صلّی اللَّه علیه و آله: اولا تعلم؟ فسجد علی شکراً للَّه تعالی. قال عمار: فخرج امیرالمؤمنین علیهالسلام و خرجت بخروجه فولج علی فاطمة علیهاالسلام و ولجت معه فقالت: کانّک رجعت الی أبی صلّی اللَّه علیه و آله فأخبرته بما قلته لک؟ قال کان کذلک یا فاطمة، فقالت: اعلم یا اباالحسن ان اللَّه تعالی خلق نوری و کان یسبّح اللَّه جلّ جلاله ثمَّ اودعه شجرة من شجر الجنّة… ثم اودعنی خدیجة بنت خویلد فوضعتنی و أنا من ذلک النور أعلم ما کان، و ما یکون، و ما لم یکن أباالحسن المؤمن ینظر بنور اللَّه تعالی” (1)؛
… علی علیهالسلام از رسول گرامی اسلام پرسید: نور فاطمه سلام اللَّه علیها از نور ماست؟ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرموند آیا نمیدانی؟ پس علی علیهالسلام سجده شکر بجا آورد. عمار گفت من به همراه امیرالمؤمنین سلام اللَّه علیه بیرون آمدیم و بر فاطمه سلام اللَّه علیها وارد شدیم. پس فرمود: گویا شما به پدرم صلّی اللَّه علیه و آله متوسل شدید و آنچه گفته بودم به اطلاع پدرم رساندید. فرمود: ای فاطمه! چنین است. زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: ای اباالحسن! به راستی خدای متعال نور مرا آفرید و آن نور تسبیح خدای عزّوجل را میگفت، سپس آن را در درختی از درختان بهشت به ودیعه گذاشت، پس میدرخشید. وقتی پدرم صلّی اللَّه علیه و آله وارد بهشت شد خدای متعال به ایشان الهام فرمود که: از آن درخت، میوه (خاص) را بچین و آن را در دهانت بگردان (تا خوب له شده و قابل هضم شود) پس (پدرم صلّی اللَّه علیه و آله) انجام داد و خداوند سبحان مرا در صلب پدرم به ودیعه گذاشت، سپس در رحم خدیجه دختر خویلد به امانت سپرد و من متولد شدم. و من از آن نور هستم، به گذشته و آینده به آنچه واقع شده و پدید آمده و به آنچه واقع نشده و پدید نیامده آگاه هستم. ای اباالحسن! مؤمن به نور خدای متعال نظر میکند.
و گذاردن نام فاطمه سلام اللَّه علیها بر آن بانوی بزرگ بدان جهت است که خداوند او را از علم خویش آنقدر نوشاند که بی نیاز از هر استاد گشت.
آن نور همان شهود و حضور است، و مرتبه شهود او در حد مرتبه وجود اوست اما این شهود تکوینی، زمینهای بود که فاطمه سلام اللَّه علیها با اراده آگاهانه و اختیار خویش به شهودی فوق آن شهود تکوینی برسد، به شهودی که زمینه و شرط آن پیروی از شرع است و این چنین شهودی دارای ارزش اخلاقی است؛ زیرا که اختیار و اراده، شرط لازم آن است.
فاطمه سلام اللَّه علیها قدم به طبیعت گذاشت، صراط مستقیم عبادت را که راه کمال انسانی و رسیدن به مراتب عالی وجود و شهود بود، برگزید و به علمی فوق علم حصولی نائل گشت. دانش زهرا سلام اللَّه علیها یک دانش حضوری بود که خدای متعال بخاطر قابلیت فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها در دین و ایمان، این علم را به او مرحمت نمود:
“انّ اللَّه تعالی أعطی عشرة أشیاء لعشرة من النساء: التوبة لحوّا زوجة آدم… والعلم لفاطمة زوجة المرتضی” (2) ؛
به راستی خدای متعال ده چیز را به ده نفر از زنان مرحمت کرد: توبه را به حوا همسر آدم علیهالسلام… و علم را به فاطمه سلام اللَّه علیها همسر علی مرتضی صلوات اللَّه علیه.
موقعیت والای علمی ریحانه پیامبر
در روایات بسیاری که در منابع مهم اسلامی موجود است موقعیت شکوهبار علمی و فرهنگی ریحانه پیامبر به روشنی به تابلو رفته است. برای نمونه:
– از پیامبر گرامی آورده اند که فرمود:
“إن الله جعل علیا و زوجته و ابناءه حجج الله علی خلقه و هم ابواب العلم فی امتی، من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم” (3) ؛
خدای فرزانه، علی و همتای ارجمند او و فرزندانش را حجتهای خویش بر مردم برگزید؛ آنان دروازههای دانش و آگاهی در میان جامعه من هستند؛ از این رو هر کس به آنان تمسک جوید، به راه راست و رستگاری راه یافته است.
– از پنجمین امام نور است که فرمود:
“لما ولدت فاطمه اوحی الله عزوجل الی ملک فانطق به لسان محمد صلی الله علیه و آله فسماها فاطمه، ثم قال: انی فطمتک بالعلم” (4)؛
هنگامی که فاطمه دخت گرانمایه پیامبر جهان را به نور وجودش نورباران ساخت، خدای جهان آفرین به یکی از فرشتگان دستور داد که واژه مقدس “فاطمه” را بر زبان محمد صلی الله علیه و آله جاری سازد؛ آنگاه خداوند به او پیام داد که: من دانش و بینش و غذای معنوی و روحی و فکری را جانشین غذای مادی برای تو ساختم و وجود گرانمایه تو را به وسیله دانش و علم از جهالت و نادانی جدا گردانیدم و امتیازت بخشیدم.
آن گاه امام باقر علیهالسلام فرمود:
“والله لقد فطمها الله بالعلم” (5) ؛
به خدای سوگند که آفریدگارش او را از علم و دانش سرشار ساخت.
– از ششمین امام نور آوردهاند که فرمود: ام سلمه، بانوی بزرگ و باایمان، بارها گفت: پیامبر گرامی پس از رحلت “خدیجه” مادر گرانمایه فاطمه علیهاالسلام، او را به من سپرد تا هم در خدمت او باشم و هم او را یاری کنم و به او ادب بیاموزم، اما سوگند به خدا که آن دخت ارجمند، از من به آداب و اخلاق انسانی آراستهتر و به همه امور آگاهتر و آشناتر بود. “و کانت والله ادأب منی و اعرف بالاشیاء کلها” (6) .
– امیرمؤمنان در مورد شخصیت علمی و فرهنگی و اخلاقی ریحانه پیامبر خطاب به او فرمود: “گرامی همسرم! تو دانشمندتر و خداشناس تر و نیکوکارتر و پرواپیشهتر و گرامیتر و خداترستر از آن هستی که من تو را به ناهماهنگی با خویش سرزنش کنم.”؛ “انت اعلم بالله و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من الله ان او بخک بمخالفتی” (7) .
– خود آن بانوی فرزانه روزی به هنگام گفتگوی دوستانه علمی و معنوی با همتای اندیشمند و بی نظیر خویش، امیرمؤمنان، گفت:
“یا علی، ادن لِاُحدثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیامة”(8) ؛
علی جان! نزدیک بیا تا از رخدادهای گذشته و حال و آینده و آنچه تا روز رستاخیز رخ خواهد داد، به شما خبر دهم.
– و فراتر از اینها، او بانوی فرزانه و برگزیدهای است بسان “مسیح” و دیگر برگزیدگان خدا که پس از ولادت، بی درنگ نشانههای حکمت و دانش و نعمتهایی را که خدا به او ارزانی داشته بود به نمایش نهاد و از یکتایی خدا، رسالت پدرش محمد صلی الله علیه و آله، امامت امیرمؤمنان و دیگر امامان نور و راه و رسم سعادت و نیک بختی انسانها، سخن گفت.
“و اشهد ان لا اله الا الله، و ان ابی رسول الله سید الانبیا، و ان بعلی سید الاوصیا، و ان ولدی سادة الاسباط” (9) ؛
گواهی میدهم که خدایی جز خدای بی همتا نیست، و پدرم پیام آور خدا و سالار پیامبران است، و همسر گرانقدرم در آینده سرور اوصیاست، و فرزندانم دو سالار بهشت و دو سرور نوادگانند.”
پینوشت:
(1) بحارالانوار، ج 43، ح 11.
(2) بحارالانوار، ج 43، ص 34.
(3) عوالم، ج 11، ص 78.
(4) بحارالانوار، ج 43، ص 65.
(5) بحارالانوار، ج 43، ص 13.
(6) بحارالانوار، ج 43، ص 10.
(7) بحارالانوار، ج 43، ص 191.
(8) بحارالانوار، ج 43، ص 8.
(9) بحارالانوار، ج 16، ص 81 ؛ ج 43، ص 3؛ بیت الاحزان، ص 20؛ اختصاص، ص 31؛ دلائل الامامة، ص 9؛ عوالم، ج 11، ص 44 – 202.