دلیل عصمت حضرت فاطمه چیست ؟
عصمت فاطمه سلام الله علیها
ابتدا باید دید عصمت را چگونه میتوان شناخت؟ مسلماً ما راهی، از طریق علمی و فلسفی برای شناخت مصادیق عصمت نداریم؛ زیرا فلسفه جزء شناسی نیست و تنها به طور كلی امكان عصمت را ثابت میكند، و علوم تجربی نیز نمیتوانند تمام رفتارها و واكنش های جوارحی و جوانحی اشخاص را تحت آزمون درآورده و با واقعیات خارجی مورد مقایسه قرار دهند. بنابراین تنها راه شناخت معصوم، نصوص معتبر دینی است و استدلال بر عصمت هیچ كس غیر از خدا از غیر طریق ادله دینی و نقلی ممكن نیست. بنابراین اگر آیات قرآن و احادیث معتبر وارده از طریق پیامبر اكرم (ص) بر عصمت فردی گواهی داد ما تعبداً میپذیریم و به آن ایمان میآوریم. در این باره آیاتی از قرآن و روایات بسیاری از پیامبر (ص) كه در كتابهای فریقین نقل شده، بر عصمت ائمه اهل بیت علیهمالسلام که حضرت زهرا (علیها سلام نیز از آنان میباشد، دلالت دارند كه از جمله آنها آیه تطهیر است.(1)
منشأ عصمت، اختیار آدمی است و یك مسأله جبری نیست. اما منشأ این اختیار علم و اراده اهل بیت علیهمالسلام است یعنی معصومان از نظر شناخت و علم چنان قویاند كه زشتی و پلیدی هر كار بدی را میبینند و از نظر اراده نیز چنان قدرتی دارند كه محكوم جاذبه های شیطانی و خلاف حق واقع، نمیشوند. این علم و اراده موهبتی است الهی یعنی از آن جا كه خداوند میدانست عده ای از بندگانش به اختیار خود هر چند با استعدادی در سطح سایر افراد بشر بیش از دیگران و بالاتر از حد ممكن از استعداد خود استفاده میكنند تفضلاً این پاداش و موهبت ویژه را به آنان عطا فرمود و آنان را از علم و ارادهای برخوردار كرد كه به واسطه آن به مصونیت كامل و مطلق برسند و در پرتو آن راهنمایی هایی موثق و مطمئن برای همه افراد بشر كردند بنابراین باید توجه داشت كه اعطای این موهبت معلول شایستگیهای خود آنان است، نه محصول استعداد جبری ایشان، حكمت اعطای چنین موهبتی نیز علاوه بر پاداش خود آنها، فراهم كردن وسایل هدایت برای سایر انسان ها است.
در دعای ندبه آمده است:
«اللهم لك الحمد علی ماجری … لنفسك و دینك … بعدان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدینه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذكر العلی و الثنائ الجلی و اهبطت علیهم ملائكتك و كرمتهم بوحیك و رفدتهم بعلمك و جعلتهم الذریعه الیك … »؛
خدایا برای توست حمد… تو با آنها شرط كردی كه نسبت به زینت ها منزلت های دنیوی بی اعتنا باشند (و جز به مقام قرب تو نیندیشند) و آنان نیز این شرط را بپذیرفتند و چون میدانستی به این شرط عمل خواهند كرد آنان را پذیرفتی و مقرب خویش ساختی و به جهت همین شایستگی فرشتگان را بر ایشان نازل فرمودی و با وحی خود آنان را گرامی داشتی و از خوان علم بیكران خویش بهرهها دادی. (2)
به همین جهت گفته شده است كه هر انسان صاحب اراده، میتواند با ریاضتهای شرعی و تهذیب نفس به مقام عصمت دست یابد همچون حضرت مریم سلام الله علیها. (3)
بر این اساس حضرت زهرا سلام الله علیها مانند دیگر انسانها زن آفریده شده است، اما به واسطه اختیار خویش راه هدایت را انتخاب كرده و با تهذیب نفس به مقام شامخ عصمت نایل گشته است آن حضرت همچون معصومان دیگر، انسان برتر است، نه برتر از انسان، از این رو میتواند به عنوان یك الگو برای دیگر انسان ها مطرح و كردار و گفتارش ره توشه كسانی باشد كه میخواهند انسان های متعالی و كاملی گردند. آری خداوند میخواسته الگوهایی برای هدایت آدمی باشند و از آن جمله حضرت زهراسلام الله علیها نیز برای اسوه بودن آفریده شده است. ضرورت وحی، نبوت و امامت نیز در همین راستا است ولی فرق است میان این كه خداوند الگوهایی آفریده باشد كه بدون اختیار و علم و اراده اسوه گشته اند و الگوهایی كه با اختیار و بر اساس علم و اراده، مقام اسوه بودن را احراز كرده اند. ارزش خلق چنین نمونههایی آن است كه آدمی را متحول ساخته، بیدار كرده و به او میفهماند كه تو نیز به عنوان یك انسان مختار، با كنار زدن تعلقات غیرخدایی و زدودن گناهان، میتوانی به مقام كمال و سعادت راستین دست یابی، اگر ما مدعی شویم كه عصمت معصومان امری جبری بوده و اختیار ایشان در این میان هیچ نقشی ندارد، یكی از اساسی ترین ویژگیهای ضرورت نبوت و امامت (تعلیم و تربیت و اسوه بودن) را خدشه دار ساخته ایم حال آن كه بر اساس آیات قرآن، یكی از اهداف اساسی نبوت و امامت كه حضرت زهرا سلام الله علیها پیوند دهنده آن است تزكیه نفوس میباشد.(4)
پینوشت:
(1) برای آگاهی بیشتر ر.ک:
آیة التطهیر، سید محمد باقر ابطحی، جلد 1 و 2
آیت تطهیر، نظری منفرد
(2) در این باب نگاه کنید به: پژوهشی در عصمت معصومان، حسن یوسفیان و احمد حسین شریفی، تهران پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ اول 1377 ش فصل سوم، صص 72 – 43.
(3) ر.ك تفسیر موضوعی قران كریم آیه الله عبدالله جوادی آملی قم، اسراء چاپ اول 1376 ش، ج9، صص 20 – 22 ؛المیزان علامه طباطبایی موسسه الاعلی بیروت، ج3، ص205، ولایت نامه، علامه طباطبایی ترجمه همایون همتی تهران امیر كبیر، چاپ اول، صص 58 – 48.
(4) بقره ،آیه129و151؛ المیزان ج19، ص265.