دلیل گریههای حضرت زهرا
درباره گریه حضرت زهرا سلام الله علیها و علت و چگونگی آن توضیح دهید. گریه ای كه مردم به آن اعتراض كردند كه یا شب گریه كند یا روز. این گریه با شخصیت والای آن حضرت چگونه توجیه میشود؟
اگر بخواهیم مسأله گریه حضرت فاطمه سلام الله علیها را درست بفهمیم، باید مطالب زیر به درستی فهمیده شود:
1. غصب خلافت
2. غصب فدك
3. غصب عوالی
4. منع فاطمه زهرا از ارث پدرش پیامبر اكرم (ص) كه شامل این موارد بود:
زمینهایی كه انصار به پیامبر داده بودند:
سرزمینهای بنی نضیر
دو قلعه وطیح و سلالم
خمس تمام سرزمینهایی كه با لشكركشی فتح شده بود.
5. عظمت فاطمه زهرا علیهاالسلام
6. عظمت حضرت علی علیهالسلام
7. ستمهایی كه بر شخص فاطمه زهرا سلام الله علیها كردند.
8. ستمهایی كه بر شخص حضرت علی علیهالسلام كردند.
با توجه به این موضوعات هشت گانه، مطالبی درباره گریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تقدیم میگردد:
حقیقت این است كه گریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها برای از دست دادن پدر نبود، بلكه آن گریهها مردم را به یاد دردها و رنجهایی میانداخت كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از هیئت حاكمه دیده بود و همچنین حقیقت این است كه مردم مدینه از گریه حضرت فاطمه ناراحت نمیشدند بلكه این هیئت حاكمه بود كه از این گریهها رنج میبردند و هیئت حاكمه اعتراض میكردند نه اهل مدینه. (1)
پس از فشار حاكمان، در بقیع، اتاقی برای فاطمه زهرا سلام الله علیها ساخته شد كه بیت الاحزان نام گرفت. بیت الاحزان را حضرت علی علیهالسلام ساخت تا حضرت فاطمه راحت باشد و جای آن مشخص است. (2)
در روایات آمده است كه حضرت فاطمه پس از پیامبر (ص) همیشه محزون و غمگین بود و هیچگاه نخندید و آنگاه كه بیمار شد، در شكایت خود به سوی خدا چنین میگفت:
«یا حی یا قیوم برحمتك استغیث فأغثنی، اللهم زحزحنی عن النار و ادخلنی الجنة و الحقنی بأبی محمد صلی الله علیه و آله.» (3)
این كه حضرت فاطمه سلام الله علیها در فراق پدرش گریه میكرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است كه همسایگان از گریههای فاطمه سلام الله علیها بیتاب شده بودند و به خدمت امیرالمؤمنین رسیدند و عرضه داشتند:
سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه كن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه كن و شب استراحت كن و… (4)
در بررسی این روایات باید گفت: اولاً بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد میباشد. زیرا در هیچ منبع معتبر نیامده است و بعضیها قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد میداند. (5)
از طرف دیگر این كه حضرت زهرا سلام الله علیها طوری گریه و جزع میكردند كه موجب اذیت و سلب آسایش مردم شده باشد، با توجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا سلام الله علیها غیر قابل تصور به نظر میرسد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره میگوید:
ما تصور نمیكنیم كه گریه زهرا سلام الله علیها در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زده و یا موجب اعتراض آنان شده باشد بلكه آنچه آنان را ناراحت كرد و به واكنش واداشت چیزی است كه وجود زهرا سلام الله علیها در كنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شكستگی برمیانگیخت، (یعنی) مظلومیت زهرا كه بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده و نمایانگر حالت تحریك مداوم مردم پاكنهاد، مخلص، با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود كه از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواستههایش فرو گذار نكرد.
گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا (ص) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری كه به مجرد وفات پیامبر و اسوههایش در خود فرو برد نبود.
بنابراین گریه زهرا سلام الله علیها جزع از مصیبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نیست كه با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد. (6)
در احادیثی آمده است كه به علی علیهالسلام پیشنهاد شد به فاطمه بگوید یا شب گریه كند یا روز تا مردم آسایش داشته باشند و بدین جهات نیز امیرالمؤمنین علیهالسلام در بقیع سایبانی (بیت الاحزان) درست كردند تا فاطمه روزها در آن عزاداری كند. حال سؤال این است كه اگر گریه فاطمه موجب اذیت مردم میشد، این مزاحمت در شب بیشتر آسایش مردم را به هم میزند زیرا در روز مردم به دنبال كارهای روزانه خود میرفتند!
پس باید اعتراف كنیم، به این حقیقت، كه گریه و ناله فاطمه سلام الله علیها آسایش مردم مدینه را به هم نزد، بلكه آرامش حاكمان سقیفه را به هم میزد چون كه حاكمان جدید میبایست در مسجد پیامبر (ص) و در كنار منبر شریف آن حضرت جایی كه فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره میافتاد. ناگزیر باید آن حضرت را از گریه منع كنند.
بنابراین گریه فاطمه سلام الله علیها بر حاكمان زور و تزویر گران بود. گریه فاطمه در نزدیكی مسجد، سؤال برانگیز و تحریك كننده عواطف و متزلزل كننده پایههای خلافت سران سقیفه بود؛ لذا ایشان را از گریه نهی كردند و بعید هم نیست كه عدهای را برای جلوگیری از این كار به عنوان اعتراض یا پیشنهاد به علی علیهالسلام اجیر كرده باشند.
از آنچه گذشت فهمیده میشود كه:
1. حضرت فاطمه تنها برای مرگ پدر گریه نمیكرد، بلكه ستمهایی بر او شده بود و او با گریه، فریاد مظلومیت سر میداد. پس علت گریه هم فقدان پدر و هم ستمهای وارده بود.
2. مردم مدینه از گریههای او ناراحت نمیشدند، بلكه هیئت حاكمه از گریههای او ناراحت میشدند چون گریه حضرت فاطمه ستمهای هیئت حاكمه را بر ملا میساخت.
3. گریهها با صدای بلند بود و برای همین مردم میشنیدند و هیئت حاكمه به خاطر بلند گریه كردن اعتراض میكردند و گرنه گریه بی صدا كه به گوش كسی نمیرسد.
4. گریه آن حضرت پس از وفات پیامبر (ص) شروع شد.
5. گریه مظلومیت، بدون اشك نمیشود، همان طوریكه گریه شوق هم بی اشك نمیشود.
6. گریهاش شبانه روز بود. چون مظلوم همواره گریان است. البته وقتی میگوییم شبانه روز گریه میكرد معنایش این نیست كه از طلوع فجر تا غروب آفتاب گریه میكرد و از غروب آفتاب تا طلوع فجر گریه میكرد، بلكه معنایش این است كه مظلومیت او شب و روز نداشت و در هر فرصتی گریه میكرد.
پینوشت:
(1) مأساة الزهراء (س)، سید جعفر مرتضی عاملی، ج 1، صص 335 و 337، چاپ اول، بیروت، 1414 قمری.
(2) مأساة الزهرا، ج 1، ص 337.
(3) بحارالانوار، ج 43، ص 217.
(4) بحارالانوار، ج 43، ص 36 و 35.
(5) بحارالانوار، ج 43، ص 177.
(6) ترجمه مأساة الزهراء (رنجهای زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی، مترجم: محمد سپهری، ص 301 و 302.