راستگویی زهرا (س)

زندگی زهرا علیهاالسلام بهترین گواه بر صداقت و راستگویی اوست. دوست و دشمن بر این معنی هم عقیده‌اند.

«قالت عائشة: ما رأیت احدا کان اصدق لهجة منها الا ان یکون الذی والدها»؛ (1) .

عایشه می‌گوید: هیچ کس را راستگوتر از زهرا نیافتم، مگر تنها پدرش را.

و هنگامی که واقعه‌‏ای بین عایشه و فاطمه علیهاالسلام پیش آمده بود خود عایشه می‌گوید: «ای رسول خدا! از فاطمه بپرس که او هرگز دروغ نمی‌گوید». (2) .

از همین روست که نامش را صدیقه نامیدند. یعنی بسیار راستگو و کسی که هرگز دروغ نگفته است. البته صدیق معنای وسیع‌تر از این دارد و به کسی که نیت و قول و عملش با هم تطابق دارند گفته می‌شود و به راستی که زهرا علیهاالسلام همین گونه بود و کامل‌ترین مصداق آن.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه‌السلام می‌گوید: ای علی! به تو سه چیز داده شده که به هیچ کس حتی به من هم داده نشده. پدر زنی هم چون من و همسری صدیقه و فرزندانی هم چون حسن و حسین، ولی با این همه، شما از من هستید و من از شما. (3) .

امام صادق علیه‌السلام نیز هر گاه از فاطمه علیهاالسلام یاد می‌کرد با عنوان صدیقة الکبری یاد می‌کرد (4) و می‌گفت: صدیقه را جز صدیق غسل نمی‌دهد (5) و امام موسی بن جعفر علیهما‏السلام هم با عنوان صدیقه‏ شهیده از فاطمه علیهاالسلام یاد می‌کرد. (6) .

رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز با عنوان صادقه و صدوقه از دختر خود نام می‌برد. (7) .

خدا نیز آنجا که فاطمه علیهاالسلام برای لباس عید به حسنین علیهماالسلام وعده‌‏ای می‌دهد و إن‏ شاء الله می‌گوید تا آنها را آرام کند، به وعده‏ او عمل می‌کند و برای حسنین علیهماالسلام لباسی از بهشت می‌فرستد تا فاطمه همیشه صدیقه باشد. (8) .

فاطمه راستگوست

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرمود: پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله در آخرین شب زندگی، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌‏السلام را دعوت نمود و درب خانه را بست و با آنان خلوت کرد. فاطمه را به نزد خویش خواند و مدت زیادی در گوشش سخن گفت. چون مذاکره آنان به طول انجامید علی و حسن و حسین علیهم‌‏السلام خارج شدند و دم درب ایستادند. مردم، پشت در ایستاده بودند، زنان پیغمبر به علی و حسن و حسین نگاه می‌کردند. عایشه به علی علیه‌‏السلام عرض کرد: چرا پیغمبر در این هنگام تو را بیرون کرد و با فاطمه خلوت نمود؟.

فرمود: می‌دانم پیغمبر به چه منظوری با دخترش خلوت کرده و چه رازی به او می‌گوید. او درباره‏ کارهای تو و پدرت و رفقایش صحبت می‌کند. عایشه ساکت شد.

حضرت علی می‌فرماید: طولی نکشید که فاطمه علیهاالسلام مرا صدا زد. وقتی داخل شدم دیدم حال رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بسیار خطرناک است، نتوانستم از گریه خودداری نمایم، فرمود: یا علی! چرا گریه می‌کنی؟ هنگام فراق و جدایی فرارسیده، تو را به خدا می‌سپارم، و به سوی پروردگار جهان می‌شتابم، گریه و غم و اندوه من برای تو و دخترم زهراست. زیرا مردم تصمیم گرفته‌‏اند حقوق شما را پایمال نمایند و بر شما ستم کنند. شما را به خدا می‌سپارم، خدا هم ودیعه‏ مرا پذیرفته است. یا علی! اسراری را به فاطمه گفتم او هم به تو خواهد گفت، به دستورات من عمل کن و بدان که فاطمه راستگو است….(9)

پینوشت:

(1) المستدرک حاکم، ج 3، ص 160- 161.

(2) بحارالانوار، ج 43، ص 84.

(3) الغدیر، ج 2، ص 305.

(4) بحارالانوار، ج 43، ص 105.

(5) وسائل الشیعه، ج 2، ص 714؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206

(6) کافی، ج 1، ص 458.

(7) بحارالانوار، ج 22، ص 491.

(8) بحارالانوار، ج 43، ص 75.

(9) بحارالانوار ج 22 ص 490.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا