شمایل زهرای مرضیه در احادیث

عایشه می‌گوید: ما با روشنی چهره‏ فاطمه علیهاالسلام خیاطی و ریسندگی می‌کردیم، و سوزن را نخ می‌نمودیم. (1) .

انس بن مالک می‌گوید: از مادرم از شکل و شمایل فاطمه علیهاالسلام سؤال کردم، گفت: فاطمه علیهاالسلام همانند ماه شب چهارده بود، یا همانند خورشیدی که با ابر پوشیده باشد یا از زیر ابر بیرون آمده باشد، و او چهره‏ سفید و صاف داشت. (2) .

عایشه می‌گوید: هیچ کسی را ندیدم که در رفتار و کردار و گفتار و نشست و برخاست و در روش و سیره‌اش به پیامبر صلی الله علیه و آله از فاطمه علیهاالسلام شبیه‌تر باشد. (3).

ام انس می‌گوید: فاطمه علیهاالسلام همانند ماه شب چهارده یا همانند خورشید پوشیده از ابر وقتی از زیر ابر خارج شود بود. چهره‌‏اش سفید آمیخته به سرخی بود، موهای مشکی داشت، شبیه‌‏ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. به خدا قسم همان گونه که شاعر گفته: سفید چهره‌ای که وقت ایستادن موهای سرش به زمین می‌خورد و صورتش در میان موهای زیاد و مجعد پنهان می‌شد. او در میان موهایش همانند روز روشن می‌درخشید، و موهای مشکین او همانند شب تاریک بر صورت زیبایش ریخته بود. (4) .

علامه امینی در جلد سوم الغدیر می‌گوید: لقب «زهرا» که به اتفاق مورخان و محدثان از القاب فاطمه زهرا علیهاالسلام است زیبایی بی‌نظیر حضرت را روشن می‌کند.

امام صادق علیه‌السلام در ضمن حدیث طولانی می‌فرماید: وقتی زهرا علیهاالسلام به دنیا آمد، نوری از او درخشید و به خانه‌‏های مکه داخل شد و در مشرق و مغرب روی زمین جایی نماند مگر این که این نور به آنجا تابید. (5) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: فاطمه علیهاالسلام حوریه‌‏ای است در صورت انسان. من هر وقت مشتاق بهشت می‌شوم او را می‌بوسم. (6) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: دخترم فاطمه علیهاالسلام حوریه‌‏ای به صورت آدمی ‌است. (7) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: فاطمه علیهاالسلام آن زهره‏ درخشان است. (8) .

ابوهاشم جعفری از امام عسکری می‌پرسد: چرا فاطمه علیهاالسلام را «زهرا» نام نهاده‌‏اند؟

فرمود: زیرا صورتش در اول روز مانند خورشید و هنگام ظهر همانند ماه تابان و شامگاهان همچون ستاره‏ درخشان برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌درخشید. (9) .

ام‏ سلمه نقل می‌کند: فاطمه علیهاالسلام شبیه‌ترین مردم به رسول  الله صلی الله علیه و آله بود. (10)

زیبایی‌های فاطمه (س)

خوبیها و صفات برجسته، یا مربوط به ظاهر انسانی است که زبان، چشم، گوش، دست و پا، چگونه بگوید، ببیند، بشنود و عمل کند؛ که درستی کار اینها، بهترین معرفی شخصیت انسانها خواهد بود.

– اما زبان فاطمه اطهر علیهاالسلام، آن چنان زبانی است که عایشه درباره‌اش می‌گوید: «زبانی راستگوتر از زبان فاطمه جز پدرش ندیده‏‌ام.»

«قالت عائشة: ما رَأَیتُ اَحَداً قَطُّ اَصْدَقُ مِنْ فاطِمَةَ غَیرَ اَبِیها».

– اما چشم زهرا علیهاالسلام، آن چنان است که پدرش از بهترین چیزها برای زن از دخترش می‌پرسد: در پاسخ می‌گوید: زن مردی را نبیند، و مردی هم او را نبیند. مرد نابینایی از فاطمه‏ علیهاالسلام اجازه ورود می‌خواهد. فاطمه علیهاالسلام خود را می‌پوشاند؛ نبی گرامی می‌فرماید: چرا خود را پوشانیدی؟ او که نمی‌بیند! در پاسخ پدر می‌گوید: او مرا نمی‌بیند ولی من او را می‌بینم؛ او استشمام بو می‌کند. پیغمبر که این سخن و حالت غیرعادی را از دخترش دید، فرمود: گواهی می‌دهم که تو پاره‌‏ای از من هستی.

– اما گوش بتول، آن چنان گوشی است که زمانی دو آیه مربوط به جهنم به پدرش نازل می‌شود، پدرش سخت می‌گرید. فاطمه علیهاالسلام به پدرش می‌گوید: جانم به قربانت چرا گریه می‌کنید؟ نبی اکرم می‌فرماید: به خاطر آن دو آیه. همین که فاطمه‏ علیهاالسلام این سخن را می‌شنود، به زمین افتاده و می‌گوید: وای، پس وای بر آن کسی که وارد جهنم گردد.

– اما دست راضیه، آن چنان بود که از بس دسته دستاس را چرخانده بود، دستش مجروح شده بود، و باز همین دست بود که در شب عروسیش پیراهن عروسی را به فقیر و مستمند داد، و چه بسیار کارهای خیر دیگری که همین دست انجام داده است.

«عَنِ الزُهَری قالَ: لَقَدْ طَحَنَت فاطِمَةُ بِنتُ رَسولِ اللَّهِ حَتّی مَجَلَتْ یداها وَ طَبَّ الرَّحی فِی یدِها».

– اما پای مرضیه، آن چنان بود که حسن بصری گوید: عابدترین این امت، فاطمه‏ علیهاالسلام است. چنان برای عبادت ایستاده بود که پاهایش ورم کرده بود. و عایشه می‌گوید: فاطمه راه می‌رفت به مانند راه رفتن رسول خدا. (ممکن است حدیث معنای وسیع‌تری داشته باشد.)

«الحسنُ البصری: ما کانَ فِی هذِهِ الأُمَّةِ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةَ کانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّم قَدَماها. عن عائشه قالت: اَقْبَلَتْ فاطِمَةُ تَمْشِی کَاَنَّ مَشْیتُها مَشْیة رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله».

– اما زیبایی جمال او و این روشنایی چهره زهرا علیهاالسلام بود که آن چنان می‌درخشید که در ماه رمضان بر روشنایی ماه فزونی داشت. روایات روشنایی چهره زهرا علیهاالسلام بسیار است.

– امّا زیبایی اخلاق او و این اخلاقِ محدّثه بود که زمانی بانویی ده مسأله از مسائل نماز را، پی در پی از محدثه می‌پرسد، و آن حضرت همه را با گشاده  رویی پاسخ می‌دهد.

– و این قلب پر مهر فاطمه‏ علیهاالسلام بود که امام موسی بن جعفر علیهماالسلام می‌گوید: روش فاطمه علیهاالسلام این بود که در شبها در حال عبادتش به مردم دعا می‌کرد و برای خود دعا نمی‌کرد و زمانی که از جهتش جویا می‌شوند، در پاسخ می‌فرماید: اول همسایه، سپس خانه و این روایت به شکل دیگری هم نقل شده است. (11) .

به سجده افتادن ملائکه از نور فاطمه (س)

شیخ صدوق در علل الشرایع از رسول خدا حدیث کند که فرمودند: خدای متعال نور فاطمه را از نور عظمت خود خلق کرد. چون آن نور به آسمانها و زمین تابش کرد چمشهای ملائکه از آن نور خیره گردید یک باره به سجده افتادند. عرض کردند: پروردگارا! این چه نوری است که دیده‌‏های ما را خیره کرده؟ خطاب از مصدر جلال برسد که این نور از نور عظمت من می‌باشد که او را در آسمان ساکن گردانیده‌‏ام و او را از صلب بهترین انبیای خود بیرون می‌آورم و از آن امامان و خلفای خود را که به امر من قیام می‌نمایند به وجود می‌آورم که در روی زمین بعد از انقضاء وحی مردم را به سوی من دلالت کنند و راه را به آنها بیاموزند.

زیبایی و حسن چهره

حضرت زهرا علیهاالسلام از جهت زیبایی چهره ظاهری و هندسه وجودی از امتیاز فوق العاده‌‏ای برخوردار بوده‌‏اند به شکلی که در تاریخ آمده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: هر گاه با پیامبر تنها می‌شدم پیامبر به من می‌فرمود:

«یا اَبَالْحَسَنِ ما اَحْسَنَ زَوْجَتُکَ وَ اَجْمَلَها! اَبْشِرْ فَقَدْ زَوَّجْتُکَ سَیدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ» (12) ؛

ای اباالحسن! چه نیکو و زیباست همسرت فاطمه! بر تو مژده و خبر به شادمانی می‌دهم که من تو را به ازدواج سرور زنان جهان درآوردم.

همچنین در بین القاب و اسماء حضرت به نامهای زیبای حوراء، فاطمه، بتول، و حوراء الانسیه، تفاحة الفردوس، زهراء، جمال الاباء، شرف الانباء، نوریه، دُرّه بیضاء (گوهر تابناک)، غرّة غرّاء (سپیدروی نورانی)، عذراء (دوشیزه)، برمی‌خوریم که هر یک حاوی دنیائی از زیبایی و جمال برای حضرت زهرا علیهاالسلام می‌باشد.

در روایتی در وصف حسن ظاهری فاطمه‏ علیهاالسلام آمده است:

«او زیبارویی بود ماه‏ گونه صفت. در شب چهارده، گردنش گویی تکّه‌‏ای از نقره بود، چهره‌‏اش خندان و باز بود و آن هنگام که تبسم و خنده بر لبانش می‌نشست دندانهایش همچون لؤلؤ به رشته درآمده نمایان می‌گشت». (13)

در مقام مقایسه زیبایی او با حورالعین در روایت دیگری آمده:

«زیباتر از حورالعین چهار زن با فضیلت جهانی هستند که برتری آنان بر حورالعین مانند برتری خورشید بر سایر ستارگان است که آن چهار زن عبارتند از آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه زهرا علیهاالسلام». (14)

و این همه بیانگر سعادتمندی و موفقیتهای ظاهری و باطنی حضرت می‌باشد چرا که در روایتی یکی از عوامل سعادت آفرین را حسن ظاهر معرفی نموده‌‏اند.

«قال علی علیه‌السلام: حسن الصورة اوّل السعادة»؛ زیبایی و سلامت ظاهری اولین قدم سعادتمندی است.

چادر نورانی فاطمه (س)

یک بار علی علیه‌السلام مقداری جو از یک یهودی به وام گرفت، یهودی در گرو وام چیزی طلبید، علی علیه‏السلام چادری پشمین متعلق به فاطمه علیهاالسلام را نزد یهودی به گرو نهاد، یهودی آن را در اتاقی گذاشت و چون شب شد زن او برای کاری به آن اتاق وارد شد و مشاهده کرد نوری در آنجا می‌درخشد که همه اتاق از آن روشن است. نزد شوی خود بازگشت و خبر داد که در آن اتاق نوری بزرگ و درخشان دیده است، یهودی از گفتار زنش شگفت ‏زده شد و فراموش کرده بود که در آن اتاق چادر فاطمه علیهاالسلام است، با شتاب برخاست و به آن اتاق آمد و مشاهده کرد نور آن چادر از هر سو شعاع  افکن است چنانکه گویی ماه درخشانی از نزدیک می‌تابد، تعجب کرد و بیش از پیش در محل لباس خیره شد و دریافت که آن نور از چادر فاطمه علیهاالسلام است، از خانه بیرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نیز وابستگان خود را خبر کرد و حدود هشتاد تن از یهودیان گرد آمدند و این موضوع را مشاهده کردند و همه به دین اسلام درآمدند. (15) .

پینوشت:

(1) عوالم العلوم، ج 11.

(2) بحار الانوار، ج 43، ص 6.

(3) ذخائر العقبی، ص 40.

(4) الغدیر، ج 3، ص 10؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 161.

(5) بحار الانوار، ج 43، ص 3.

(6) الغدیر، ج 3، ص 18.

(7) الغدیر، ج 3، ص 18؛ الصواعق المحرقه، ص 96.

(8) نزهة المجالس، ج 2، ص 222.

(9) بحار الانوار، ج 43، ص 16.

(10) بحار الانوار، ج 43، ص 51.

(11) حماسه‌ای بی نظیر در کنار بستر زهرا علیهاالسلام، محمد حسین بروجردی، ص 62-57.

(12) فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی، ص 478.

(13) فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی، ص 183.

(14) عوالم العلوم، ص 109.

(15) بحارالانوار، ج 43، ص 40.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا