- آفرینش جسمانی حضرت
آفرینش جسمانی حضرت زهرا علیهاالسلام از مرحله اول تا به آخر به دستور خداوند بوده است و پس از طی تشریفات ربوبی و آسمانی نطفه حضرت منعقد شده است. قضایایی که در معراج رسول الله صلی الله علیه و آله رخ داده و دستوراتی که داده شده، مهمترین و اساسیترین قضایایی است که در طول 23 سال رسالت حضرت کم نظیر بوده است.
یکی از آنها انعقاد نطفه فاطمه علیهاالسلام از میوه بهشتی است. آنگاه که سن مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله به چهل سالگی رسید، از طرف خدا وحی به او نازل شد و به پیامبری مبعوث گردید. آن حضرت بعد از دو سال به معراج رفت و به مقام قاب قوسین او ادنی رسید، و پس از طی این مراحل و مقامات زمان انعقاد نطفه سیدة النساء علیهاالسلام فرا رسید.
از طرف خداوند سیبی بهشتی به وسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید و روی چشم گذارد و به سینه چسبانید و به دستور خدا خواست آن را تناول کند. سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از دیدن آن نور واهمه کرد.
جبرئیل عرض کرد: «یا رسول الله! بخور که آن نور «منصوره فاطمه» است.» پرسید: «ای جبرئیل! «منصوره» کیست؟» عرض کرد: «دختری است که از صلب تو خارج میشود و نامش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.» (1)
پس از تشریفات معراج و مقدمات آسمانی، مراحل مقدماتی انعقاد نطفه آغاز شد. امین وحی از طرف خداوند دستور آورد: «یا محمد! چهل شبانه روز از همسرت خدیجه کناره بگیر.»
این امر الهی برای رسول الله صلی الله علیه و آله که نسبت به خدیجه علیهاالسلام محبت فراوان داشت، بسیار سنگین آمد، ولی چون دستور پروردگار بود، اطاعت کرد. سپس توسط عمار برای خدیجه چنین پیام فرستاد: «گمان نبری که این دوری من به خاطر آن است که علاقهام به تو کم شده یا ناراحتی از تو دارم؛ بلکه پروردگارم به من امر فرموده تا حکمش را اجرا کنم. پس به جز گمان خیر نداشته باش. ای خدیجه! خداوند هر روز با یاد تو بر فرشتگان گرامیاش مباهات میکند. برنامهات چنین باشد که وقتی تاریکی شب رسید، در را ببند و در بستر خویش استراحت کن که من در خانه فاطمه بنت اسد هستم.»
در این مدت هر روز خدیجه علیهاالسلام از دوری پیامبر صلی الله علیه و آله محزون و غمگین میشد.
در پایان چهل روز، جبرئیل علیهالسلام خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و گفت: «خداوند علی اعلی به تو سلام میرساند و امر میکند که خود را برای گرفتن هدیه و تحفه مهیا کنی.»
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل عرض کرد: «نمیدانم!»
در این گفتگو، میکائیل با طبقی پوشیده با سندس یا استبرق بهشتی نازل شد و آن را در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت. جبرئیل پیش آمد و گفت: یا محمد! پروردگارت به تو امر میکند که امشب افطارت از این طعام باشد.
آن شب رسول الله صلی الله علیه و آله بر خلاف هر شب در را بست و کسی را بر سر سفره راه نداد، زیرا آن طعام بهشتی جز پیامبر صلی الله علیه و آله بر دیگران حرام بود.
در آن طبق خوشهای از انگور بود که رسول الله صلی الله علیه و آله از آن سیر خورد. بعد جبرئیل آب ریخت و میکائیل دستش را شست و اسرافیل با دستمال خشک کرد و باقیمانده طعام با ظرف به آسمان رفت.
بعد پیامبر صلی الله علیه و آله خواست نماز بخواند که جبرئیل عرض کرد: «اکنون نماز خواندن بر تو حرام است تا آن که به منزل خدیجه روی، چون خدای عزوجل بر خود سوگند یاد کرده که امشب از صلب تو ذریه طیبه خلق کند.»
حضرت برخاست و به منزل خدیجه علیهاالسلام رفت.
خدیجه علیهاالسلام میگوید: من به تنهایی الفت گرفته بودم. وقتی شب تاریک میشد، سرم را میبستم و پرده را میانداختم و در را میبستم و نماز میخواندم و چرا غم را خاموش میکردم و به بستر میرفتم.
آن شب در بستر بین خواب و بیداری بودم که پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و در را زد. صدا زدم: کیست که در خانهای را میزند که جز محمد آن را نمیزند؟!
خدیجه علیهاالسلام میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله با آن کلام گوارا و شیرین جواب داد: ای خدیجه! در را باز کن که من محمدم. خدیجه علیهاالسلام میگوید: با مژده پیامبر صلی الله علیه و آله خوشحال برخاستم و در را باز کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله داخل منزل شد. برنامه حضرت چنین بود که وقتی وارد منزل میشد، ظرف آب میخواست و برای نماز وضو میگرفت و دو رکعت نماز مختصر میخواند و بعد به رختخواب میرفت. ولی آن شب آب نخواست و برای نماز مهیا نشد.. قسم به خدایی که آسمان را بالا قرار داده و آب را از زمین جوشانیده، همان شب سنگینی فاطمه را در شکم خود احساس کردم. (2)
از این حدیث شریف مطالب مهم و مفیدی به دست میآید که دلالت بر والایی و جلالت مقام بهترین رسولان و مقام والای همسر بهترین جانشنیان و مادر امامان پاک صلوات الله علیهم اجمعین میکند.
یکی از آنها نزول جبرئیل به شکل و صورت اصلی اوست. همان گونه که در آغاز بعثت نازل شده بود. «حضرت محمد در غار حراء بود که جبرئیل از مشرق بر او طلوع کرد و تمام افق را تا مغرب فراگرفت.» (3)
این گونه ظهور و طلوع بر وقوع کاری بزرگ و امری عظیم دلالت دارد. مطلب دیگر آن که اعتکاف چهل روزه حضرت در خانه فاطمه بنت اسد، و شب زنده داری و روزههای مکرر و کناره گیری از مردم و حتی از همسر بزرگوارش خدیجه، شباهتی به دوران آغازین نزول وحی و روزهای نخستین قبل از بعثت داشت. آری! در آن ایام آماده پذیرش تحفه الهی بود که به زودی منشأ پیدایش امامت و ولایت میشد، بلکه او ریشه اصلی درخت نبوت بود، همان گونه که از حضرت باقر علیهالسلام نقل شده است.
مطلب دیگر آن که حضرت سنت و روش همیشگی خود را در هنگام افطار ترک کرد و آن غذا را به خود اختصاص داد و دیگران را از ورود به آن خانه منع کرد.
نکته دیگر آن که سنت خود را در تطهیر و وضو گرفتن به هنگام ورود به خانه و آماده شدن برای نماز قبل از خوابیدن ترک کرد که این رها کردن سنت جاریه دلالت بر اهمیت آن موضوع دارد.
جناب آقای سید کاظم قزوینی در کتاب «فاطمه از ولادت تا شهادت» بعد از بیان این حدیث میگوید که چند نتیجه از این حدیث به دست میآید:
1ـ رسول خدا به دستور خداوند از خدیجه کناره گیری مینمایند تا با ندیدن وی شوق و رغبت رسول خدا زیادتر شود.
2ـ اشتغال پیامبر صلی الله علیه و آله به عبادات فراوان برای افزودن روحانیت و تعالی نبی اکرم در اتصالات به عالم ملکوت اعلی.
3ـ افطار نمودنش با مائده آسمانی و بهشتی و پاک که به جهت لطافتش به سادگی و آسانی بتواند تبدیل به نطفه شود.
4ـ ایجاد نطفه از طعام آسمانی و لطیف، شباهتی به طعامهای مادی ندارد.
5ـ توجه و حرکت به سوی خانه خدیجه به فوریت برای انتقال دادن نطفه به خدیجه کبری. (4)
در تاریخ و حدیث از طریق اهل سنت و تشیع آمده است که رسول خدا مرتب دخترش فاطمه علیهاالسلام را میبوسید، به ویژه گردن او را بیشتر بوسه میزد. عایشه این وضع را میدید و تعجب میکرد، سرانجام اظهار داشت: «یا رسول الله! تو با فاطمه (دخترت) آنگونه رفتار میکنی که با دیگران چنین نیستی؟ من ندیدهام با کسی چنین رفتار عاطفی و محبت آمیز داشته باشی؟!»
پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود: ای حمیرا! (5) هنگامی که من به معراج رفتم، جبرئیل مرا به درختی از درختان بهشت راهنمایی کرد، چون از میوه آن تناول نمودم نیرویی در صلب من پدیدار شد و هنگام حضور با خدیجه، همان نیروی بهشتی به نطفه فاطمه علیهاالسلام تبدیل گشت كه هرگاه مشتاق بهشت و بوی آن گردم از طریق بوسیدن و بوییدن دخترم به این هدف نائل میگردم.
ای حمیرا! بدان که فاطمه علیهاالسلام مانند سایر زنان جهان نیست حتی او در عادت ماهانه نیز همانند سایر بانوان نیست. (6)
در برخی منابع اهل سنت نیز پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله بدین صورت آمده است:… تو نیز اگر میزان محبت مرا نسبت به او میدانستی، محبتت به فاطمه زیاد میشد، زیرا وقتی که مرا به آسمان چهارم به معراج بردند…. خرمایی تازه که نرمتر از کف آب و خوشبوتر از مشک و عطر و شیرینتر از عسل بود به من دادند، پس خرما را گرفتم و خوردم و به صورت نطفهای در صلب من گردید و وقتی که به زمین آمدم، با خدیجه همبستر شدم، وی به فاطمه حامله شد. پس فاطمه فرشتهای است به صورت انسان، هر زمان که شوق و اشتیاق بهشت در من ایجاد میشود، فاطمه را استشمام میکنم…» (7)
نیز در کتاب نزهة الابرار از کتاب رجال شیخ طوسی علیه الرحمة از سلمان فارسی روایت کرده که گفت:
بر حضرت فاطمه علیهاالسلام وارد شدم در حالی که حسنین در پیش روی آن حضرت بازی میکردند، من از دیدار آن دو بسیار خوشحال شدم. چیزی نگذشت که حضرت رسول وارد شد، عرض کردم: ای رسول خدا! از فضیلت و مقام اینان به من بگویید تا بر محبت خود نسبت به آنها بیفزایم.
فرمود: ای سلمان! در آن شبی که مرا به آسمان بالا بردند، جبرئیل مرا در آسمانها و بهشت خداوند گردش داد، در همان حال که در قصرها و باغها و ایوانهای بهشت گردش میکردم، بوی خوشی به مشامم رسید، از آن بوی خوش به شگفت آمدم. گفتم: ای حبیب من! این بوی خوشی که دیگر بوهای بهشت را تحت تاثیر خود قرار داده، بوی چیست؟ گفت: ای محمد! این سیبی است که خداوند متعال به دست قدرت خود از حدود سیصد هزار سال قبل آفریده و نمیدانیم که از خلقت آن چه چیزی را اراده کرده است. در همین بین که مشغول مذاکره بودیم گروهی از فرشتگان را دیدم در حالی که این سیب را با خود میآوردند، جلو آمده و گفتند: ای محمد! پروردگار ما به تو سلام میرساند و این تحفه را به تو هدیه میدهد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من این سیب را گرفته و زیر بال جبرئیل قرار دادم. هنگامی که مرا به زمین آورد، آن سیب را خوردم. خداوند آب آن سیب را در پشت من قرار داد. با خدیجه دختر خویلد هم بستر شدم، او از آب همان سیب حامله شد. خداوند به من وحی فرمود که برای تو حوریهای از جنس انسان متولد خواهد شد. لذا نور را با نور تزویج کن: فاطمه را با علی. من او را در آسمان به همسری او درآوردم و یک پنجم زمین را مهریه او قرار دادم و از آن دو به زودی نسل و فرزندان پاکیزهای بیرون خواهد آمد که آن دو چراغ بهشت، حسن و حسین خواهند بود و از صلب حسین علیهالسلام امامانی پدید میآیند که کشته میشوند و به آنها ستم میشود. وای به كسی كه آنها را بكشد و كسی كه به آنها ستم كند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی مرا به معراج بردند، خداوند عزیز به من فرمود: پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان آورد. من عرض کردم: مؤمنان نیز ایمان آوردند. فرمود: راست گفتی یا محمد! سلام بر تو! چه کسی را بعد از خود برای امت جانشین گذاشتی؟ عرض کردم: بهترین امت را. فرمود: علی بن ابی طالب را؟ عرض کردم: بلی، پروردگار!
فرمود: یا محمد! نظری به سوی زمین کردم و از اهل زمین تو را اختیار کردم و برای تو نامی از نامهای خود مشتق نمودم. در هیچ مورد من یاد نمیشوم مگر آن که تو نیز با من یاد میشوی. من محمود هستم و تو محمدی. سپس بار دوم نظر کردم و از میان آنان علی را اختیار کردم و برای او نامی از نامهای خود مشتق کردم. من اعلی هستم و او علی است.
یا محمد! تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را شبحهای نور از سنخ نور خود آفریدم و ولایت شما را بر آسمانها و اهل آسمانها و زمینها عرضه کردم. کسی که ولایت شما را پذیرفت، نزد من از مؤمنین و مقربین است و کسی که آن را انکار کرد، نزد من از کافرین است.
یا محمد! اگر بندهای از بندگان من آن قدر مرا عبادت کند تا از هم گسیخته شود و مانند مشک خشکیده گردد، ولی ولایت تو را انکار کند و با این حال نزد من بیاید، او را نمیآمرزم تا به ولایت تو اقرار کند.
یا محمد! دوست داری آنان را ببینی؟ عرض کردم: بلی، پروردگارا! فرمود: به طرف راست عرش توجه کن. توجه کردم و شبحهای علی، فاطمه، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و مهدی را دیدم. در وسط آنان مهدی در هاله مواجی از نور ایستاده بود و نماز میخواند و او همانند ستاره درخشانی بود.
یا محمد! آنان حجتها هستند و این مهدی منتقم عترت تو است. قسم به عزت و جلالم که او حجت لازم بر دوستان من و انتقام گیرنده از دشمنان من است.
یا محمد! این قائم، حلال مرا حلال و حرام مرا حرام میکند.
یا محمد! او را دوست بدار که من او را و کسی که او را دوست بدارد دوست میدارم. (8)
- تولد فاطمه سلام الله علیها
در جهان طبیعت، شرایط و عوامل برای ظهور و پدید آمدن موجودات، مختلف و گوناگون است. در این صورت مسلم است که شرایط مختلف، موجب ظهور استعدادهای مختلف بوده است و استعدادهای گوناگون، قابلیتهای متفاوتی را برای دریافت فیض الهی ایجاد میکند. نتیجه این که موجودات، در دریافت فیض از فیاض مطلق، مساوی نیستند. اگر در برخی موارد به ظهور پدیدهای برخوردیم که از نظر ما رشد و تولد او و یا صفات بارز در او غیر منتظره یا غیر عادی و طبیعی باشد، نباید آن را خارج از قوانین نظام بپنداریم و یا درباره نظام آفرینش به شک و تردید بیفتیم و آن را تبعیض در خلقت به حساب آوریم و نعوذ باللَّه کار خالق را گزاف بپنداریم. بلکه باید آن امری را که به نظر ما خارق العاده است با این قاعده حل کنیم که خدای حکیم و عادل بخشندگیش به حق است و بر اساس سنتهای محکم الهی، نه گزاف و اتفاقی.
از نمونههای بارز خارق العاده بودن، تولد بانوی بزرگ اسلام دخت نبی گرامی اسلام حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله این است. که نور او در میوه بهشتی قرار گرفت و نطفه او در صلب قطب عالم امکان،آن انسان کامل بسته شد و از آنجا به رحم پاک مقربترین زن یعنی خدیجه کبری بنت خویلد انتقال یافت.
فاطمه سلام اللَّه علیها در رحم مادر به قدری از عظمت و قابلیت برخوردار است که وقتی زنان مکه، خدیجه را به جرم این که با محمد صلّی اللَّه علیه و آله ازدواج کرده، ترک میگویند و او غمگین میشود، در رحم با مادر سخن میگوید و او را از تنهایی رها کرده، دعوت به صبر میکند. تا این که روزی به حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله عرض میکند: «الجنین الذی فی بطنی یحدّثنی و یؤنسنی»(9)؛
این جنینی که در رحم من است با من سخن میگوید و با من انس میگیرد.
و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به خدیجه آرامش بیشتری داده میفرماید:
«یا خدیجة! هذا جبرئیل یخبرنی أنها أنثی و أنها النسلة الطاهرة المیمونة و أن اللَّه تبارک و تعالی سیجعل نسلی منها و سیجعل من نسلها أئمة و یجعلهم خلفاءه فی أرضه بعد انقضاء وحیه»؛(10)
«ای خدیجه! جبرئیل به من خبر میدهد که او دختر است و به راستی او دارای فرزندان پاک و خجسته خواهد بود و محققاً خدای تبارک و تعالی به زودی ذریهام را از او قرار میدهد و به زودی خداوند از نسلش ائمه هدی علیهمالسلام را به وجود میآورد و بعد از پایان رسیدن وحی الهی، خداوند اینها را خلیفه خویش در زمین قرار خواهد داد».
این موضوع را هم اهل سنت و هم شیعه هر دو قبول دارند و بیان کرده اند.
از جمله عبدالرحمن شافعی از قول خدیجه میگوید:
«انه لما حملت بفاطمة کانت حملاً، تکلمنی من باطنی»؛ (11)
«زمانی که به فاطمه حامله شدم، وی در شکمم با من صحبت میکرد».
«انه لما حملت خدیجة بفاطمة کانت تکلمها ما فی بطنها، و کانت تکتمها عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم فدخل علیها یوماً وجدها تتکلم و لیس معها غیرها فسألها عمن کانت تخاطبه فقالت: ما فی بطنی، فانه یتکلم معی. فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: أبشری هذه بنت جعلها الله أم أحد عشر من خلفائی یخرجون بعدی و بعد أبیهم»؛ (12)
«وقتی که خدیجه به فاطمه حامله شد، فاطمه با مادر خود صحبت میکرد و خدیجه این موضوع را از رسول خدا کتمان و پنهان میکرد و رسول خدا روزی بر خدیجه وارد شد و دید که خدیجه با کسی حرف میزند، در حالی که نزد خدیجه کسی نبود. از خدیجه سؤال میکند: با که صحبت میکردی؟ خدیجه در جواب رسول خدا عرض کرد: با این حمل که در شکم دارم، حرف میزدم. زیرا او در تنهاییها با من صحبت میکند. پیامبر اسلام فرمود: بشارت باد تو را ای خدیجه! این کودکی که در شکم داری دختر است و خداوند او را مادر یازده جانشین من که بعد از من و پدرشان میآیند، قرار داده است.»
«فلما سأله الکفار أن یریهم انشقاق القمر، و قد بان لخدیجة حملها بفاطمة و ظهر قالت خدیجة وا خیبة من کذب محمداً و هو خیر رسول ربی، فنادت فاطمة- من بطنها-: یا اماه! لا تحزنی و لا ترهبی، فان الله مع أبی فلما تم حملها و انقضی، وضعت فاطمة فأشرق بنور وجهها الفضاء»؛ (13)
«وقتی که کفار از پیامبر اسلام انشقاق قمر را خواستند، زمانی بود که خدیجه به فاطمه سلام الله علیها حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده، گفت: زهی تأسف برای کسانی که محمد را تکذیب میکنند! در حالی که او بهترین فرستاده پروردگار من است، پس فاطمه سلام الله علیها از شکم مادرش صدا کرد: ای مادر! نترس و محزون مباش! زیرا خدا با پدر من است.»
- نطفه فاطمه از میوه بهشتی
این احادیث در کتب اهل سنت با اندک اختلافی در الفاظ بسیار نقل شده است. البته در کتب شیعه نیز فراوان است، ولی هدف و مقصد ما فقط نقل احادیث از طریق اهل سنت میباشد.
دانشمند معروف «جلال الدین سیوطی» در تفسیر در المنثور از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند:
«در شب معراج مرا وارد بهشت کردند و در برابر درختی از درختان بهشتی ایستادم که در تمام بهشت از آن زیباتر و با برگهایی سفیدتر و میوهای خوشبوتر ندیدم. یکی از میوههای آن را برگرفتم و تناول کردم و نطفهای در صلب من تشکیل شد. بعد از آن که به زمین هبوط کردم و با خدیجه همبستر شدم، نطفه فاطمه سلام الله علیها منعقد شد. لذا هنگامی که مشتاق بوی بهشت میشوم، فاطمه را میبویم.» (14)
از احادیثی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شد به دست میآید که فاطمه زهرا سلام الله علیها بانویی بهشتی و اصل وجود آن بانو از میوه بهشتی به وجود آمده است و نیز فهمیده میشود وی چه مقدار قدر و منزلت و مقام در نزد خدایش دارد.
روایتهایی که بر این مضمون است در کتب احادیث شیعه بسیار است. (15)
«خدیجه کبری روزی از رسول خدا خواست که بعضی از میوههای بهشتی را به وی نشان بدهد و تعریف بنماید. جبرئیل در حالی که دو سیب از بهشت برای پیامبر صلی الله علیه و آله آورده بود، شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد! آن خدایی که هر چیزی را به اندازه آفریده و برای هر چیزی اندازه و حدی معین قرار داده است، میگوید: یکی از این سیبها را خود بخور و دیگری را به خدیجه اطعام کن و با وی همبستر شو. زیرا من فاطمه زهرا را از شما به وجود میآورم.
پس پیامبر صلی الله علیه و آله آنچه را که خداوند فرمود و جبرئیل گفته بود، انجام داد. هر زمانی که در پیامبر صلی الله علیه و آله شوق بهشت و نعمتهای آن ایجاد میشد، فاطمه را میبوسید و نسیم بهشت را از آن استشمام مینمود و هر وقتی که پیامبر این کار را میکرد، میفرمود: فاطمه فرشتهای است به صورت انسان». (16)
راویان این حدیث عایشه و ابن عباس و سعید بن مالک و عمر بن خطاب هستند. روایات متواتر به این مضمون زیاد است، ولی به علت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود.
- پینوشت:
(1) معانی الاخبار، ص 376، ح53، باب نوادر المعانی؛ تفسیر برهان، ج3، ص 258.
(2) این قسمت نقل به معنی شده است. بحار الانوار، ج16 ص78، ح20 از العدد القویه؛ عوالم العلوم، ج11/ 1، ص53، ح 1.
(3) بحار الانوار، ج16، ص247.
(4) فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت، ص53.
(5) لقب عایشه حمیراء بود.
(6) فرائد السمطین، ج۲، ص۶۱، ح386؛ كنز العمال، ج۱۲، ص 109، ح 34228؛ بحارالانوار، ج43، ص42-43.
(7) تاریخ بغداد، ج 5، ص 87 ؛ ینابیع المودة، ص117 ـ 118.
(8) الموسوعة الکبری عن فاطمه الزهراء علیهاالسلام، ج1، المطاف الاول، ح 4 از تفسیر فرات کوفی، غیبت نعمانی، مقتضب الاثر، المائة منقبة، الغیبة طوسی، مقتل خوارزمی. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى، ص558.
(9) بحارالانوار، ج 43، ص2.
(10) بحارالانوار، ج 43، ص2.
(11) نزهة المجالس، ج2، ص227.
(12) تجهیز الجیش به نقل از کتاب مدح خلفاء راشدین.
(13) روض الفائق، ص214.
(14) برای مطالعه آن به کتابهای بحار الانوار جلد ششم و دهم، سفینة البحار، مناقب ابن شهر آشوب، امالی و خصال شیخ صدوق و… مراجعه فرمایید.
(15) سیوطی در «در المنثور» ذیل تفسیر آیه (سبحان الذی اسری بعبده).
(16) الروض الفائق، ص 214 ؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 61 قریب به همین مضمون.